آقای حسین نظر متولد 1342 ه.ش در تهران است. کوهنوردی را در دوران جوانی آغاز کرد و با صعود بیش از 50 قله شاخص و برون مرزی کارنامه بسیار پُرباری دارد. حسین نظر انسانی بسیار متواضع و فروتن است. او با دارا بودن چندین مدرک مربیگری در زمینههای کوه و اسکی، چندین نسل از کوهنوردان و اسکی بازان کشورمان را آموزش داده است. حسین نظر همچنین اکثر کوههای زیبا و سر به فلک کشیده ایران را صعود کرده و سفرهای زیادی به نقاط بکر و بینظیر ایران و دنیا داشته است. او عاشقانه طبیعت را میپرستد و بسیار نگران تخریب و خدشه بر ریشههای طبیعت است و با تمام تلاش سعی در آموزش نسل جوان دارد تا طبیعت، این مادر گرانبهای کره زمین برای نسلهای آتی هم به یادگار بماند. او 14 سال به عنوان کارشناس طبیعت در رادیو و تلویزیون مشغول به کار است و از دغدغههایش میگوید تا با طبیعت مهربانتر باشیم. در حال حاضر او با کوله باری از عشق و تجربه در قسمت آموزش فدراسیون کوهنوردی جمهوری اسلامی ایران مشغول است. از تالیفات او میتوان به نگارش دو کتاب "گامی بر ناشناختهها" و "کویرهای ایران" نام برد. همچنین کتاب دیگری با عنوان "گامی بر 31 قله کشور" در دست چاپ دارند. در زیر مصاحبهای کوتاه با او در زمینه گردشگری خواهیم داشت. با علاءالدین تراول همراه شوید.
1.در ابتدا خودتون رو معرفی کنید و اینکه چطور کوهنورد شدید؟
حسین نظر هستم و ارتباطات خوندم. با توجه به محل سکونتم که در شمال تهران و درمنطقه شمیران بود با کوهها آشنایی داشتم. همچنین با توجه به مربی بودن پسرعموهام به کوهنوردی علاقهمند شدم و از سال 1356 ه.ش کوهنوردی رو شروع کردم. مربی درجه 2 برف و یخ، مربی 4 شاخه اسکی آلپاین، کوه پیمایی، سنگ نوردی و غارنوردی هستم. داوری اسکی کوهستان را هم انجام میدم. از سال 1360 ه.ش کوهنوردی رو جدیتر دنبال کردم و عملکرد کوهنوردیم متفاوتتر شد به طوریکه صعود بر روی قلل متعدد کشور در رشته کوههای البرز و زاگرس را در فصول تابستان و زمستان در برنامه کار خودم قرار دادم. در دهه 70 ه.ش مدرک مربی گریم رو گرفتم و از اوایل دهه 80 ه.ش وارد صعودهای برون مرزی شدم. صعودهای پی در پی تحت عنوان صعود قلل مطرح هر کشور، آشنایی با فرهنگ و رسوم مردم، جاذبههای جغرافیایی و طبیعی کشورهای متعدد را در برنامه ورزشیم قرار دادم. بیش از 50 صعود برون مرزی دارم که در بیشتر صعودها مسئولیت سرپرستی تیمها را برعهده داشتم و تنها در یک صعود در قالب تیم ملی بودم. اولین صعود قله برون مرزیم از کشور ترکیه در ارتفاعات کاشکار شروع شد. بعد از آن به ارتفاعات منطقه روسیه و قره قوروم پاکستان رفتم. صعودی به قله چِپروت پیک در دره نالتر کشور پاکستان داشتم. صعود انفرادی بر روی قلل 7000 متری لنین، خانتانگری و کورژنفسکایا انجام دادم. بر روی قله 8051 متری برودپیک در پاکستان تلاش کردم. 18 بار قله کلیمانجارو بلندترین قله قاره آفریقا، 2 بار قله 4810 متری مون بلان در فرانسه، قله 6962 متری آکونکاگوآ در آرژانتین و قله البروس روسیه را صعود کردم. همچنین صعودهایی در منطقه مرو پیک، آیلند پیک، قله کازبک در ارتفاعات قفقاز، ارتفاعات آراگاتس ارمنستان، قله تاپا پیک، منطقه آناپورنا و نپال داشتم.
2.چه مشکلاتی در راه رسیدن به اهداف ورزشیتون و صعود قلل مختلف داشتید؟
قطعاً در هر مسیری و رسیدن به هر هدفی در زندگی سختیهایی وجود دارد که با داشتن انگیزه و اراده قوی میتوان بر آنها غلبه کرد و به پیش رفت. همچنین دغدغهها و مشکلات برای من با داشتن صعودی ایمن و بیخطر کمرنگ و آسان میشود.
3.بهترین و بدترین خاطرتون رو از سالها کوهنوردی برامون تعریف کنید؟
به طور کلی بهترین خاطره از نگاه من صعود موفق و ایمن در کوههای داخل و خارج کشور است. در سال 91 من سرپرست صعودی به قله کلیمانجارو در قالب تیم فدراسیون بودم. هد لایتهای (چراغ پیشانی) 40 نفر کوهنورد شبیه نوار نور 100 متری بسیار زیبایی شده بود که بر روی یال کلیمانجارو در حال صعود بودند و چون کرم شبتابی در دل سیاه تاریکی به پیش میرفتند. صعود موفق و بدون حادثه اون تیم یکی از بهترین خاطرات زندگیِ کوهنوردی من بود.
خاطره تلخی هم در سال 86 در صعود به برودپیک داشتم که متاسفانه نتونستم صعود کنم. بعد از گرفتار شدن در طوفان بسیار شدید، اصطلاحاً در انتظار پنچره هوایی باز، زمین گیر شدم. من با تیم لهستانیها بودم که لهستانی عنوان کرده بودند آقای نظر زنده نیست! و من برودپیک را تا ارتفاع 8000 متر صعود کردم. خوب این خاطره تلخی بود در عین اینکه تجربههای بسیاری کسب کردم.
4.وقتی به مرز 8000 متری رسیدید چه حسی داشتین و دنیا رو چطور از اون بالا دیدید؟
صعود انفرادی برودپیک برای من یک رویا بود. خوب به دلیل صعود انفرادی کار یه کم سخت بود. بعد از خراب شدن هوا کسی بالا نمیاومد. من توی چادر در انتظار پنجره هوایی بودم که در روز قله، هوا شرایط مناسبی برای صعود نداشت و تصمیم به ماندن در چادر و در نهایت بازگشت گرفتم. با اینکه به لحاظ روانی آماده بودم اما سختیها، بیخوابیها و کمبود اکسیژن واقعاً آدم رو اذیت میکنه و در کل شبهای خوبی نبود. وقتی در هر کاری پیروز میشید خوب قطعاً حس شیرینی به همراه داره اما چه خوبه که همیشه بدونیم صعود نکردن کوه یا ارتفاعی خاص دلیل بر شکست نیست. به نظر من شکست بر روی 8000 متریها معنی نداره چون یک تولد دوباره است و شما با کسب تجربههای بسیار پیروز این بازی شدید و نکته خیلی مهم و ارزشمند اینکه شما سلامت به کشورتون بازگشتید.
5.نظرتون رو راجع به گردشگری کوهستان در ایران بفرمایید.
گردشگری کوهستان با توجه به پتانسیلهای بینظیر و خاص ایران جای بسیاری برای پیشرفت و ترقی دارد به طوریکه میتوان با سرمایهگذاری و مدیریت به نقطه عالیای در این عرصه رسید. در همین راستا و در سال 1395 ه.ش فدراسیون کوهنوردی جمهوری اسلامی ایران بانی پروژه ملی کوهنوری با عنوان سیمرغ کوههای ایران شد. این پروژه در راستای معرفی و صعود بلندترین قله هر استان به عنوان یک جاذبه گردشگری، ارتقای بوم گردی و آشنایی با روستاهای کوهپایهای هر استان مطرح شد و به مرحله اجرا درآمد. این پروژه علاوه بر آشنا ساختن کوهنوردان داخلی و خارجی کمک شایانی به توسعه گردشگری کوهستان در ایران خواهد کرد به طوریکه با صعود کوهنوردان به 31 قله مرتفع کشور، گردشگری کوهستان در آن مناطق رونق میگیرد و نقش بهسزایی در اقتصاد جوامع محلی ایفا میکند. آقای ذبیح الله حمیدی، سعید صبور، خانم فاطمه نظری و برادرشون حسین نظری از پیشتازان طرح سیمرغ هستند. در این طرح، 31 قله بلند هر استان در مدت زمانی تعیین شده و با در نظر گرفتن شرایطی ایمن و مد نظر فدراسیون کوهنوردی صعود میشود.
6.چه تدابیر فرهنگی و آموزشی در پروژه سیمرغ انجام شده است؟
با توجه به اینکه بنده دبیر این طرح هستم و با رایزنیهای صورت گرفته با جناب آقای رضا زارعی ریاست محترم فدراسیون کوهنوردی جمهوری اسلامی ایران، برای این پروژه تدابیر آموزشی و فرهنگی خوبی مد نظر قرار داده شده است. افرادی که قصد شروع این پروژه را دارند حتماً باید یک سری از دورههای آموزشی مرتبط با کوهنوردی را گذرانده باشند. دورههایی چون کوه پیمایی، برف و یخ و ناوبری. یکی از کارهای فرهنگی و در دست اجرای پروژه سیمرغ، نصب تابلوهای سنگی است که ارتفاع دقیق 31 قله پروژه سیمرغ بر آنها حک شده است. تابلوها را از جنس سنگ انتخاب کردیم تا خدشهای بر طبیعت وارد نشود.
7.آسیبها و مزایای ورود افراد آموزش ندیده به کوهستان چیست؟
تخریب اولین آسیب ورود افراد آموزش ندیده به طبیعت خواهد بود که باید برای جلوگیری از آن، مسافرین یا گردشگران قبل از سفر با توجه به اهمیت بالای طبیعت و تاریخ کشور به صورت کامل توجیه شوند که این امر توسط راهنمایان تورها و آژانسها امکانپذیر خواهد بود. به عنوان مثال میتوان با آموزش کودکان در مدارس از سنین خردسالی، آنان را با مسائل زیست محیطی آشنا کرد تا بتوانیم آینده پاک و زیباتری داشته باشیم. همچنین نباید نقش رسانهها را نادیده گرفت. رسانه بازوی قدرتمندی در هر کشور است به طوریکه میتواند با تبلیغات، طبیعت کشور و هر آنچه که میخواهد را از مرگ نجات دهد.
در تمام دنیا چهارچوبها و قوانین سخت گیرانهای برای حمایت و حفاظت از طبیعت بکار برده میشود. در آمریکای جنوبی برای جلوگیری از آلودگیهای فضولات انسانها، پکهای مخصوصی رو در اختیار گردشگران قرار میدهند که در حین بازگشت میبایست تحویل داده شوند. در تانزانیا مسیر پاکوب صعود کلیمانجارو در محدوده معینی تعریف شده است که به هیچ وجه نباید از اون مسیر خارج شد و طبیعت را تخریب کرد. همچنین در کشور آفریقا جاده در محدوده معینی تعریف شده است.
همچنین باید در نظر داشته باشیم که صعودهای گروهی بزرگ در قالب تیمهایی با تعداد بسیار زیاد قطعاً منجر به تخریب طبیعت میشود. طبیعتی که ایجاد آن سالها زمان برده است. پس بیایید با کمک یکدیگر طبیعت زیبای کشورمان را از مرگ نجات دهیم و تیشه بر ریشههای آن نزنیم.
8.چطور کوهنورد بشیم؟
در ابتدا علایق خود را پیدا کنید و پرورش دهید. به نظر من اولین کلید کوهنورد شدن عاشق بودنِ. اگر تحمل سختیهای مختلف اعم از گرما و سرمای هوا، تحمل تشنگی و ... در کوهنوردی رو دارید و در صورت داشتن عشق و علاقه، کوهنوردی ورزش خوبی برای شما خواهد بود. پس از پشت سر گذاردن این مرحله باید وارد نظام آموزشی باشگاهها شوید و با گذراندن دورههای مرتبط تواناییها و سطح آموزشی خود را ارتقا دهید. پس از گذراندن دورههای کاراموزیهای مقدماتی و پیشرفته در صورت داشتن انگیزه میتوان به عرصه مربیگری وارد شوید. همیشه به خاطر داشته باشید که کوهنوردی بدون آموزش یعنی آسیب و جلوگیری از آسیب برای یک ورزشکار بسیار حیاتی است.
9.گردشگری کوهستان ایران با توجه به کشورهای دیگر در چه جایگاهی قرار دارد؟
به دلیل مدیریتهای پویا در کشورهای آمریکای شمالی، اروپا و حتی آسیا گردشگری کوهستان از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است. در این کشورها چهارچوبهای بسیار اصولی در زمینههای آموزش و نجات، جذب گردشگر، امکانات رفاهی و ... در نظر گرفته شده است. این درحالیست که در این کشورها به دلیل بحث درآمدزایی به صنعت گردشگری بسیار اهمیت می دهند. به موازات جذب گردشگر، در زمینه حفاظت از محیط زیست شهری و کوهستانی هم فرهنگ سازیهای بسیار غنی انجام میدهند. صنعت گردشگری در اروپا، آمریکا و آسیا جایگاه فوق العاده بالایی دارد، دستورالعملهای بسیار منظم و تدوین شده دارند و این درحالیست که در ایران دستورالعملهای مدونی نداریم. ایمنی، حفاظت محیط زیست و لذت توریست دستور کار کشورهای موفق دنیاست. به عنوان مثال در کوههای مطرح دنیا پزشک کوهستان در منطقه مستقر است و افراد رو معاینه میکند و در صورت صلاحدید، افراد مجاز به صعود به ارتفاعات بالاتر خواهند بود و این در حالیست که ما در بلندترین قله کشورمان یعنی قله 5671 متری دماوند از امکانات ساده پزشکی برخوردار نیستیم.
وضعیت گردشگری کوهستان در ایران با توجه به پتانسیلهای بالایی که داریم در مقایسه با کشورهای قوی در این عرصه از جایگاه متوسطی برخوردار است و جای بسیاری برای کار دارد. به نظر من قله دماوند بلندترین قله خاورمیانه، فرزند یتیمِ ایران است. معادنِ دامنههای دماوند و جاده کشیهای بیرویه، انباشت زبالههای کوهنورد نماها، چیدن شقایقهای سرخِ وحشی و غیره همگی حیات دماوند را به خطر انداختهاند به طوریکه اگر به هشدارها توجهی نکنیم، دماوندی برایمان باقی نخواهد ماند. دماوند تنها قسمت کوچکی از طبیعت بیانتهای کشور زیبایمان را تشکیل میدهد.
فرهنگ سازی در اروپا و آمریکا از پیش دبستانی شروع می شود تا مسائل در ذهن کودکان نهادینه شود و کودکان را در مدارس آموزش اصولی میدهند. رسانه نیز با توجه به وظیفه اصلیاش باید فرهنگسازی کند و مردم را نسبت به این مسائل آشنا سازد.
در پایان نقش کلیدی مسئولین را نباید از نظر دور داشت. مسئولین و مدیریتها در این زمینه میتوانند خیلی موثر واقع شوند و با مدیریتی قدرتمند امور مربوطه را در جهت بهبود اوضاع سازماندهی کنند.
10.بازخورد کوهنوردان و گردشگران خارجی در سفر به ایران چطور بوده است؟
اروپاییها، آمریکاییها حتی آسیاییها و روسها در سفر به ایران با توجه به خاص بودن و متفاوت بودن طبیعت زیبای کشورمان، بسیار به وجد آمده و نهایت لذت را میبرند این در حالیست که از مکانهایی که در حال تخریب شدن هستند و یا چاقوی تخریب به سمت آنها نشانه رفته بسیار متاسف و متاثر میشوند.
تجربه شخصی خودم از بازخورد یک گروه انگلیسی در صعود به قله دماوند بسیار جالب بود. آنها ایران را چون الماسی در دنیا معرفی کردند که به زیبایی در حال درخشیدن است. ایران بهترین مناظر و مناطق تاریخی را برای گردشگری دارد به طوریکه با کار کردن بر روی آنها میتوان ارزآوری بالایی را به سمت ایران سوق داد. ایران سرزمین مادریمان جایگاه بسیار والایی دارد که باید قدر داشتههایش را به نحو احسن بدانیم و آنها را به آیندگانمان و از نسلی به نسل دیگر انتقال دهیم.
11.موفق ترین کشورها در عرصه گردشگری کوهستان کدام کشورها هستند؟
به نظر من از موفقترین کشورها در این زمینه میتوان به اتریش، فرانسه، ایتالیا، آلمان، سوئیس، آمریکای شمالی، پاکستان، هند و نپال اشاره کرد. در پاکستان با وجود درگیریهای داخلی، مدیریت بسیار خوبی در حوزه گردشگری کوهستان صورت گرفته است و نپال دیگر کشور آسیایی و پایتخت کوهنوردی دنیا در این زمینه فوقالعاده خوب عمل کرده و در زمینه گردشگری کوهستان حرف اول را میزند، به طوریکه بیشترین درآمد خود را از این صنعت کسب میکند. نپال کشور بسیار کوچکی است اما در تمام درهها و طبیعتش توریستها در حال رفت و آمد هستند و این امور به بهترین نحو ممکن مدیریت میشوند تا توریستها از سفر به نپال بازخورد خوبی داشته باشند. امید که در آینده نزدیک کشورمان ایران هم با توجه به پتانسیلهای عالی که دارد جایگاه بالایی در صنعت گردشگری کوهستان در دنیا را به خود اختصاص دهد و حرفی برای گفتن در دنیا داشته باشد. اگر ایران در بحث تبلیغات تورهای ورودی، امکانات رفاهی، سایتهای معتبر و جایگاه مهم توریست و امور مربوطه قویتر وارد میدان شود قطعاً بازخورد خوبی خواهد داشت و شرط پیروزی ما رعایت همین موارد خواهد بود.
12.گردشگری کوهستان چه تاثیری بر روند زندگی افراد بومی و محلی دارد؟
از نگاه من روستائیان و کوهپایه نشینان پایهگذاران فرهنگی کشور و معرف فرهنگ هر استان هستند. گردشگران باید در عین اینکه با مردم بومی ارتباط خوبی برقرار میکنند، وارد حریمهای اخلاقی و زندگی مردم بومی نشوند به طوریکه فرهنگ آنها تخریب نشود و فرهنگ آنها را تحت تاثیر قرار ندهند. یک گردشگر قبل از ورود به منطقهای باید از تمام حریمها و چهارچوبهای آن منطقه آگاه باشد تا فرهنگ و حریمهای آنان را تخریب نکند و بازخورد منفیای در سفر به مناطق خاص نداشته باشد به طوریکه محلیها از آمدن گردشگر به روستایشان امتناع کنند. نباید فرهنگ روستائیان با توجه به رفتارهای گردشگران شهری و سفرهای آنها به مناطقشان بیمار شود. گردشگران باید همسو با محلیها به جلو پیش روند.
با خرید از بافتهها و صنایع دستی و مواد غذایی و لبنی محلیها میتوان به اقتصاد آنها کمک شایانی کرد. احترام به عقاید دینی و مذهبی محلیها را فراموش نکنید. چهارچوبهای مکانهای مورد بازدید در مناطق روستایی برای گردشگران باید از طرف آژانسها تعریف شود تا آثار مخربی برای صنعت گردشگری در روستاها به همراه نداشته باشد. با حفظ حریمها میتوان ترکیب خوبی از فرهنگهای شهر و روستایی در کنار هم داشته باشیم. با ورود گردشگران به روستاها شاهد رشد مسائل معیشتی روستائیان خواهیم بود. حمل و نقل توسط محلیها و لیدرهای محلی تقویت میشوند که همه این امور امنیت صعود رو بیشتر میکند.
13.یک آژانس چطور می تونه در زمینه گردشگری با فدراسیون همکاری کنه؟
با توجه به اینکه عملکرد فدراسیون بر پایه آموزش بنا شده است نمی تواند در عرصه گردشگری با آژانسها همکاری خاصی داشته باشد مگر در زمینه آموزش و اصول مرتبط با کوهنوردی و... در صورتی که گردشگران یا مسافران آژانس علاءالدین کوهنورد باشند میتوان همکاریهایی در این زمینهها صورت داد.
14.کتابتون رو معرفی کنید.
عنوان کتاب گامی بر 31 قله کشور با طرح سیمرغ است. در این کتاب به معرفی 31 قله بلند هر استان با تصاویری از کوهها و مسیرهای دسترسی آنها پرداختم، کاری که تا پیش از این انجام نشده بود. امید که مورد قبول کوهنوردان و علاقه مندان این رشته ورزشی قرار بگیره.
15.حستون رو نسبت به این کلمات بیان کنید.
قله: زندگی.
بیواک: مبارزه.
کمپ: زنده ماندن.
آسمان: زیبایی.
کلنگ: همراه خوب.
سرمازدگی: چالش.
16.در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.
احترام، احترام و باز هم احترام به طبیعت بکر و بینظیر کشورمان بگذاریم و فرهنگ غنی مردم کشور را ارج بنهیم. به نظر من ایران زیبا و رویاییمان دارای 31 کشور است نه 31 استان. 31 کشور با زیباییهای خاص و منحصر به فرد است که در هیچ کجای دنیا نمونه آن را نمیتوان دید. اگر میخواهید اروپا را ببینید سری به شمال ایران و جنگلهای هیرکانی بزنید. قصد سفر به آفریقا را دارید، بیابان های دشت کویر و دشت لوت مقصد مناسبی خواهد بود.
منبع عکسها: حسین نظر