سپندارمذگان یک جشن باستانی از قدیم الایام است که آن را به روز "زن و زمین" نامگذاری کردهاند. در این روز مردان به پاس قدرانی و عشق به زنان و مادرانشان این روز را جشن میگیرند و آیین و فرهنگ ایران زمین را گرامی میدارند. در آیین و کیش زرتشتی هفت جشن اصلی وجود داشته که برای پاسداری از عناصر طبیعت و کشت و کشاورزی و روشنایی برگزار میگردید، از جمله جشن نوروز، جشن طبیعت، (سیزده به در) جشن تیرگان، جشن مهرگان، جشن یلدا (شب چله)، جشن سده و جشن آتش (چهارشنبه سوری). جدای از اینها، ایرانیان جشنهای دیگری داشتند که در آن سرور و شادمانی را به یکدیگر هدیه میدادند. هفت امشاسپند و هفت فرشته کمک رسان به آدمی هستند تا مراحل خود را طی کند و به کمال برسد. سه امشاسپند یا فرشته نشانه روح مذکر بودند که به ترتیب نامهایشان هورمزد که منسوب به اهورا مزد و معنای خرد، وهمن همان بهمن به معنای خرد مقدس و آشا ویهیشتا به معنای راستی و نظم است. سه امشاسپند دیگر نشاندهندهی روح زنانه بودند که به ترتیب سپندار مزد نماد عشق و محبت، نتودوتات، همان خرداد نماد کمال رسایی انسان، امرات یا امرداد، (مرداد) نماد فروزندگی و جاودانگی است. در مقابل روح و نشانههای مردانه سه روح زن وجود دارد که انسان را به کمال و آسایش در جهان دیگری میرساند. یکی از جشنهای مرتبط با آیین کیش زرتشتی و قدرانی از نعمتهای الهی است، جشنهای مربوط به بانوان و زنان بوده است. جشن که قدمتی کهن دارد و از زمان سلسلهی هخامنشی در ایران زمین برگزار میگردید. زن به نماد برکت و زایش زندگی بوده و کدبانو به معنای خانه و بانو به معنای روشنایی است. کدبانو یعنی روشنایی خانه که برای تقدیر از او مقارن با 29 بهمن در تقویم هجری شمسی و 5 اسفند مقارن با تقویم زرتشتی جشن گرفته میشود. در گذشته مردان به به زنان هدایا خود را تقدیم میکرده و زنان لباس نوی خود را میپوشیده و به جشن و سرور میپرداختهاند.
واژه فارسی «اسفند» (اسپند) در زبان فارسی امروز، از واژه پهلوی «سپندارمت-Spandarmat» و اوستایی «سپِنتَه آرمَئی تی-SpentaArmaiti» بر گرفته شدهاست. روز پنجم هرماه و ماه دوازدهم هر سال «اسفند» یا «سپَندارمَذ» نام دارد. این واژه که در اوستایی «سْپِنـْـتـَه آرَمَئیتی» آمده، نام چهارمین امشاسپند است، از دو بخش «سپِنتَه» یا «سپند» به معنی پاک و مقدس و «آرَمَئیتی» به معنی فروتنی و بردباری تشکیل شده است و معنی این دو با هم فروتنیِ پاک و مقدس است. سپندار مزد یکی از هفت امشاسپندانی است که یاور راستی است و زرتشت از او میخواهد در قبال نیکیهایی که برای دینداران آرزو میکند, برای او و پیروانش پاداش ببخشاید. اسفندارمذ گشایش بخش هستی است و به کشتزاران رامش میدهد. او موکل زمین است و زرتشت از او میخواهد تنها فرامانروایان خوب به فرمانروایی برسند و مردم زندگی پاکی داشته باشند. زن و خاک زمین نشان زایندگی و نوزایی هستند و همواره در ادبیات دین مزدیسنا با احترام از زن سخن گفته و همیشه مورد توجه بوده است.
از جمله رب النوعهایی بانوان که در گروه هفت امشاسپند قرار میگیرند شامل میترا که در مهر یشت چنین آمده است: زنی خوش اندامی که دارای هزار گوش و چشم است، توانا و بر همه چیز آگاه و فریفته نشدنی است و در مورد آناهیتا خدای آب از الهه زن نامبرده شد که آناهیتا زنی است، زورمند، درخشان، سوار بر گردونه، لگاک بر دست، روان در جستجوی نام آوری است، اهورامزدا از نیروی خودش میترا و آناهیتا را آفریده است تا خانه و ده، مملکت را بپرورانند. این واژه در پهلوی "سپندارمت" و در فارسی "سپندارمذ" و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده است. در آیین زرتشتی روز دختر اهورایی به زن اختصاص داده شده است. این جشن تا دوران ابوریحان بیرونی در قرن چهارم ه.ق گرفته میشد و از آن به نام مردگیران نام برده میشد و منظور از آن هدایای مردان به بانوان بوده، این جشن در اصفهان و ری برپا میشده و درآن زن را نکو میداشتند.
جشن سپندارمذ کهن است که با همت ساکنان ایران زمین میتواند دوباره چراغش روشن شود و برای پاسداشت از عشق و محبت نبض آیین دیریینهاش زده شود.