گاهی نام شکنجههای قدیمی را که درمیان کتابهای تاریخی میخوانیم و یا در داستانهای سینه به سینه که نقل میشود تنمان را میلرزاند. چون کور کردن مردم شهر کرمان به خاطر نگشودن دروازه شهر، به سوی آقا محمد خان قاجار و اولین و آخرین شاه خواجه تاجدار که بیست هزار جفت چشم پیر و جوان و کودک را از حفرهی چشمها بیرون کشید و آنها را در دنیای تاریکی فرو برد. و یا دماغ بریدن و گوش بریدنها که در دوران های مختلف تاریخ سرزمین ایران نوشته شده است. اما از میان همهی شکنجههای رعبآور، زندهخواری آدم که گاه مخالف حکومت و گاه مجرمی بوده که مورد قهر و غضب و عصبانیت شاهان صفوی قرار میگرفته است بی شک یکی از وحشتناکترین شکنجهها هست که بر صفحاتی از تاریخ بر جا مانده است.
این عادت شوم و غیر انسانی پس از حمله مغول در ایران و قحطیهایی که در آن دوران شکل گرفت به وجود آمد. وقتی که از ریشه و برگ و پوست درختان چیزی یافت نمیشد چه رسد به حبوبات و غلات و نان و همهی جان دارها از پرنده و حیوانها هلاک شده بودند، مردم، گوشت هم نوع خود را خام خام میکندند و میخوردند.
پس از دو قرن که از این حادثهی دلخراش میگذشت کسانی به نام چی ییَنها در حکومت صفوی به زنده خواری مشغول شدند. این واژه که واژه ترکی ست به چی به معنای خام و ییَن به معنای خورندگان است. کسانی با هیکلهای درشت و صورتهای کریه المنظر که کسی را که مغضوب شخص شاه بود را ابتدا گوش و دماغش را بریده و خام خام میخورند و گوشت شخص فلک برگشته که به دنبال راه فراری بوده است توسط آنها در مقابل دیدگانش بریده میشد و در دهان آن ها جویده میشد.
عکس تزئینی است.
شاه اسماعیل صفوی یکی از دشمنان خود به نام امیر حسین کیای چلاوی که حکومت مازندران در دست داشت پس از مبارزه در قفس انداخت و دستور داد به تنش عسل بمانند و زنبورها را به جانش بریزند. حتی چند تن از یاران او را به دست چی ییَنها خود سپرد، چی ییَنها آنها را زنده زنده کباب کردند و خوردند. شاه عباس اول نیز هر گاه مغضوب خود را میخواست به دست چی ییَنها بسپارد به ترکی به رئیس جلادان میگفت: "آپار یاخچی ساخلا"، یعنی او را ببر و از او مواظبت کن، در حالی که مغضوب بیچاره نمیدانسته که قرار است در دست زنده خواران شاه برود. از این نقل شکنجهها که در کتب تاریخی چون لبّ تواریخ و روضه الصفویه و...... آمده موی را بر تن آدمی سیخ میکند و پرده از چهره حکومتها میاندازد.
در این میان نباید از یاد برد که پادشاهان صفوی، در آبادانی ایران و تعالی فرهنگ و هنر نقش بسیاری داشتند. اگر چه بسیاری از آثار باشکوه صفوی به خصوص در اصفهان، توسط ظل السلطان نابود شد ولی هنوز هم آثار پرجلال و جبروت این دوره از تاریخ ایران در بسیاری از شهرها قابل مشاهده است. رازهای اصفهان هنوز هم در میان پلها، مساجد، کاخها و مدارس زیبایش ما را به خود فرا میخوانند. شما هم میتوانید برای آشنایی بیشتر با این شهر و تاریخ صفوی، با تور اصفهان علاءالدین تراول همراه شوید.
عکس تزئینی است.
(به نقل از کتاب زندگانی شاه اسماعیل اول، دکتر محمد کریم یوسف جمالی
روضه الصفویه
لب التواریخ ص ۲۴۴ و ۲۴۲و ۲۶۸)