اولین پادشاه زن ایران، چگونه به قدرت رسید؟
ملکهی موزا و سرتندیساش در موزهی ایران باستان
کمتر کسی قصه ملکه موزا را در موزه ایران باستان میداند. کنیزی که به شهبانویی رسید و چندی را بر ایران و در زمان سلسلهی اشکانی به تخت نشست. هنوز دو چشم جذاب تراشیده بر سنگ، گردشگران موزه ایران باستان را نگاه میکند.
جنگهای بین ایران و روم کشتههای بی شماری را از سرزمین ایران و روم برجای گذاشته بود. هنگامی که تاریخ اشکانی را میخوانیم، آه و دود جنگ ایران و روم تمام صفحات کاغذها را سیاه کرده است. زمانی که ایرانیان در سال 54 ق.م، لشکر روم را شکست دادند و سورنا، سر سردار رومی کراسوس را برای شاه ایران آورد، کسی فکر نمیکرد که پسر ارد سوم، فرهاد چهارم خباثت پلیدی پدر را کاملا به ارث برده باشد. او یکی از پسران ارد سوم بود که هوای شاه شدن را درسرش میپروانید. و برای این که کار، فکری جز کشتن پدر و خون ریختن برادرانش نداشت، همان کاری که که اردسوم با پدر خود انجام داده بود و عاقبت این فرجام شوم درب خانهاش را زد و پسرش نبض زندگیاش را خاموش ساخت و جان برادرهای خود را یک به یک گرفت.
فرهاد چهارم شاهی قصی القب بود که همگان از وی میترسیدند و چندین بار مکرر در جنگهای ایران و روم موفق به پیروزی شد. رومیها اما پس از هر شکست جویای کامروایی و پیروزمندی بودند. سرانجام در یکی از جنگها، آنتوان چهارم، سزار روم پا به صلح نهاد و طی معاهداتی مرزها را مشخص کرده و برای اینکه کشتن و قتل و غارت وکینهجویی خاموش شود، کنیزی را به نام موزا به فرهاد چهارم پیشکش کرد.
موزا بانویی نوجوان و جذاب بود و راه دلبری برگزید تا همسرِ نمونهی شاه ایران باشد. کمکم، قلب فرهاد چهارم پادشاه خون ریز نرم شد و موزا را سرور زنان خود دانست. موزِا نفوذ زیادی بر شاه داشت و هنگامی که پسر خود را به دنیا آورد، از فرهاد چهارم خواست که زنان و فرزندانش را به روم بفرستد تا در آنجا امنیت بیشتری داشته باشند. فرهاد چهارم، چهار پسر دیگر نیز داشت که از فرزند موزِا آخرین پسرش بزرگتر بودند، و برای حکومت کردن سزاوارتر بودند اما فرهاد چهارم پیشنهاد موزا را پذیرفت، و زنان و پسرانش را به روم فرستاد و از تاج و تخت شاهی دورشان کرد، فرهاد چهارم خبری خبر نداشت که با این کار برای همیشه تنها میماند.
حالا موزا که خود را سرور زنان میدانست، پس از اندکی که فرهادک (فرهاد پنجم) بزرگتر شد، همسر خویش را با نوشیدنی گوارایی مسموم کرد و فرزند خود را بر تخت نشاند و به نام خود ضرب سکه کرد. هنوز معلوم نیست این دامی بود که رومیها که در چندین دوره شکست خورده بودند توسط موزا برای ایرانیان پهن کردند و یا موزا به خاطر نافرجامی در زندگی، راه قدرت، شهوت و انتقام جویی را از روزگار برگزیده بود. ملکه موزا تا فرهادک، پسرش بزرگتر شود، خود به ادارهی امورکارها میرسید و بعد که فرهادک توان انجام آن کارها را پیدا کرد، او را پادشاه ایران خواند. ملکهی موزا با پسر خود ازدواج کرد و مادر و شهبانو نام گرفت. این اتفاق یکی دوسال پ.م اتفاق افتاد و ایران و رومیان و یونانیان را به تعجب واداشت. نقش سکهی ملکه موزا بر یک روی و نقش پسرش بر روی دیگر سکه، حکایت از پیوند غریب و داستان جذاب اولین پادشاه زن ایران دارد. در دوران این ملکه بانویی دیگر به نام کلئوپاترا در مصر حکومت میکرد اما کمتر کسی نام ملکه موزا هم عصر کلئوپاترا را میداند. ملکههایی که هر دو نیز ریشه یونانی داشتند و راه قدرت را انتخاب کرده بودند. ملکه موزا را کسی پس از مرگ پسرش ندید و پایان سرنوشتش اگر چه مرگ است اما چگونگی و کجایی مرگش، سوالی است که در صفحات تاریخمان هنوز باقی مانده است. امروزه نیز سرتندیس و سکههای ملکه موزا در موزه ملی ایران علاقهمندان را به سوی خود میکشاند.
در پیش از اسلام، حکومت بانوان بر ایران انگشتشمار است، همچون پوران دخت و آذرمیدخت و ملکه موزا. هرکدام از این پادشاهان، داستانهای جالبی دارند که میتوانید درسهای عبرتشان را از لابلای تاریخ پیدا کنید و لذت ببرید. برای آشنایی با موزه ملی ایران و دیگر دیدنی های تهران میتوانید همسفر تور تهرانگردی علاءالدین تراول شوید و دوچندان لذت ببرید.