سفرنامه تور عشایر بختیاری شهرکرد کوهرنگ
همیشه برایم هم کلامی با عشایر و دیدن زندگیشان از نمایی نزدیک و بدون قضاوت یک آرزو بود. آرزویی که تصمیم گرفتم این بار در تعطیلات خرداد به آن دست پیدا کنم. علاءالدین تراول یکی از بهترین گزینه ها برای همسفر شدن با تور عشایر بختیاری شهرکرد بود، پس آنلاین ثبت نام کردم و منتظر روز حرکت شدم.
بالاخره روز موعود رسید و با تعدادی از همسفرای خوب راه افتادیم. توی مسیرمون یه سر به گلپایگان زدیم و ارگ گوگود را دیدیم. یه ارگ باحال که شبیه دژهای قرون وسطی بود و چون مرمت شده دقیقا حال و هوای قدیم رو بهتون منتقل میکنه، حس و حال 400 سال پیش که این ارگ خشتی و گلی رو ساخته بودند. هروقت جنگ میشد این ارگ تبدیل میشد به یه دژ نظامی و دفاعی و هروقت هم فضا خوب بود تبدیل میشد به یه کاروانسرا. البته که ارگ گوگد یه کاروانسرای معمولی نبوده، بازرگانای ثروتمند اون دوره، جایگاه خاصی تو طبقات بالایی داشتن و اونایی هم که معمولی تر بودن تو طبقات وسط. پایین ترین طبقه هم برای کسی که نگهبان اسب ها بوده و خود اسب ها استفاده می شده. الان ارگ گوگد تبدیل شده به یه هتل و رستوران و کلی امکانات داره. از رنگ های سرخ دیوار و حوض فیروزهای و برجهای قرینهاش دل کندیم و دوباره به دل جاده زدیم. توی همین مسیر، به سد زاینده رود رسیدیم.
این سد یک فضای سبز بسیار جذاب دارد، کمی آنجا در کنار دریاچه زیبایش قدم زدیم، ماهیگیرانی را دیدیم که در حال ماهی گرفتن بودند یا افرادی که در کنار درختان میوه کمپ زده بودند و آمده بودند برای اینکه از تنفس هوای پاک لذت ببرند. عدهای هم در سد زاینده رود چادگان مشغول قایقرانی بودند. کمی بر روی تاج سد قدم زدیم و از رود و فضای سبز لذت بردیم. عکاسی کردیم و از پذیرایی علاءالدین تراول لذت بردیم. دوباره به دل جاده زدیم تا به شهرکرد برویم. به هتل پارسیان شهرکرد رسیدیم و شب را آنجا اقامت کردیم، هتلی ساده و در عین حال لوکس با چشماندازی زیبا از دامنههای زردکوه. صبح روز بعد، قلعه چالشتر اولین مقصد ما بود. خانه ستوده یا همان قلعه چالشتر، خانه خانزادهای بود که آن را شبیه قلعهها ساخته بودند. این قلعه که در گذشته 22 برج و 4 دروازه داشت، با نقاشیهایی همچون نقاشی خسرو و شیرین و لیلی و مجنون زیباتر شده بود و پر بود از آجرکاری و کاشیکاری. داخل خانه هم با گل و مرغ و دیگر نقاشیها تزئین شده بود.
پس از آن به سمت دامنههای زردکوه رفتیم تا هم کلام عشایر شویم، عشایری باصفا و پرمهر که از ما استقبال گرمی کردند. برای ناهار میهمان عشایر بودیم در سیاه چادرهای زیبا و صمیمیشان. تا کوهرنگ آمده بودیم و حیف بود آبشار شیخ علی خان را نبینیم. آبشار صخرهای زیبا با چشماندازهای طبیعی. سفر ما تنها یک تور فرهنگی یا تور طبیعت گردی نبود، دلمان هیجان بیشتری هم میخواست. پس به سمت هتل بازگشتیم تا فردا یکی از هیجان انگیزترین بخشهای سفر را تجربه کنیم. رفتینگ و یا همان قایقرانی در رودهای خروشان. روز سوم تور عشایر بختیاری شهرکرد کوهرنگ ما اینگونه گذشت. پر از انرژی و هیجان و آدرنالین!