• امتیاز کلی شما به وبلاگ
  • تا کنون
  • 4.8 62 13662 4

مارکوپولو در ایران (سیاحت جهانگرد افسانه‌ای از تمدن کهن)

وقتی صحبت از جهانگردی و سیاحت‌های طول و دراز می‌شود، شاید اولین چهره‌ای که در ذهن‌مان نقش می‌بندد مارکوپولو جهانگرد ونیزی باشد. مارکوپولو، همیشه یکی از افسانه‌ای‌ترین چهره‌های جهانگردی دنیا خواهد بود. پس از فروپاشی امپراطوری روم، فرهنگ‌های اروپایی چندپاره شدند. جمهوری ونیز که خودش بخشی از یک اتحادیه جماهیر دریایی بود، جزو پیشرو ترین‌‌ها به لحاظ فرهنگی محسوب می‌شد و از نظر تجارت و اقتصاد هم بسیار پیشرفته بود. 
اتحاد جماهیر دریایی، دولت شهرهایی محسوب می‌شدند که در ایتالیا، دالماتیا و بخش‌های زیادی از کرواسی امروزی در سده‌های میانی شکل گرفتند و به  شکوفایی رسیدند. شناخته شده‌ترین جمهوری‌های دریایی آمالفی، پیزا، جنوا، ونیز و راگوسا بودند. کتاب سفرنامه‌ی مارکوپولو، از جنبه‌ای یک سند فرهنگی از ذهنیت مردمی است که در جمهوری ونیز پرورش یافته و آموزش دیده بودند. کتاب از جنبه‌های دیگری نیز حائز اهمیت است که در جای خودش باید به آن پرداخت. در این مطلب قصد داریم تا بازتاب دهنده نگاه مارکوپولو به شهرهای ایران در کتاب مشهور و جذابش باشیم که به شیوه‌ی قصه‌های مردم‌پسند روایتشان کرده است. مارکوپولو ایران را کشوری پهناور توصیف کرده که همه جایش را باید زیر پا گذاشت و با مردمش آشنا شد.

سفرهای مارکوپولو


مارکوپولو (تاجر و جهانگرد ونیزی) که در سال 1292 میلادی در راه سفر دور و درازش وقتی داشته از ایران هم می‌گذشته، از مکان‌هایی چون شهر تبریز، جزیره زیبای هرمز، قصبه‌های کرمان و سکونت‌گاه‌های کویری یزد بازدید کرده و شرح این سفرها را در کتاب مهمش با عنوان سفرهای مارکوپولو آورده است که گاهی با عنوان خاطرات مارکوپولو از ایران به صورت مجزا درباره‌اش نوشته شده است. البته شهرهایی که مارکوپولو در ایران از آن‌ها دیدن کرده به لیست کوتاهی که در بالا آمد ختم نمی‌شود. چون مارکو بعد از تبریز از ساوه و میناب دیدن کرده و در خاطراتش به آن‌ها هم اشاره کرده. شهر بم، دیگر جای افسانه‌ای است که رد پای مارکوی جهانگرد از آن گذشته تا در نهایت به خلیج همیشگی فارس برسد. مارکوپولو از این خلیج زیبا، با عنوان Persian gulf یاد کرده است و جزیره هرمز را جایی با شب‌های افسانه‌ای توصیف می‌کند که در آن شب‌ها آسمان پر ستاره به قدری نزدیک هستند که آدمی دلش می‌خواهد آن‌ها را با دست بگیرد.

سفرنامه مارکوپولو


خاطرات مارکوپولو از ایران از نواحی غربی سرزمین پهناور ایران آغاز می‌شود. وقتی که این جهانگرد افسانه‌ای از بخش‌های شرقی جایی که جزو ترکیه امروزی است وارد ایران می‌شود. شاید بپرسید که مارکوپولو چطور این سفرها را انجام می‌داده؟ پاسخ ساده است. بیشتر سفرهای مارکوپولو سوار بر اسب انجام می‌شده و مشاهداتش اکثرا زمانی به انجام رسیده که او برپشت اسبی به راهش ادامه می‌داده است. از این جنبه بسیار ما را به یاد دیگر جهانگرد هم‌دوران خودش یعنی دن‌کیشوت می‌اندازد منتها با این تفاوت که دن‌کیشوت یک نسخه خیالی از جهانگردی دنیا دیده است. در ادامه رد پای این جهانگرد افسانه‌ای را در سیاحتش از سرزمین و تمدن کهن ایرانی دنبال می‌کنیم. سیاحتی که یکی از بخش‌های پراهمیت سفرنامه‌ی مارکوپولو را ساخته، جایی که این سرزمین به عنوان گره‌گاه اصلی جاده ابریشم معرفی می‌شود که به آبهای آزاد جهان متصل است.

سفر مارکوپولو به ایران

 

مارکوپولو در کردستان و کرمانشاهان
مارکو وقتی داشته از نواحی غربی ایران گذر می‌کرده با کردهای ایرانی هم برخورد می‌کند. او آن‌ها را مردمی غیور و بازرگانانی دانا و کاربلد توصیف می‌کند« کوردهای ایران بازرگانانی خرسند و راضی به نظر می‌رسند.» همچنین به فراوانی موجود در شهرهای ایران اشاره می‌کند و وفور نعمت را دلیل زیبایی زنان ایرانی می‌داند. پولو کردستان‌ را سرزمینی با قصبه‌های سنگی در دل کوه‌های پیش‌آمده و پر چین و شکن توصیف کرده است.

کردستان


مارکوپولو در تبریز
توصیف مارکوپولو از ایران، تبریز را جایی با خاک غنی و گره‌گاهی تجاری روایت می‌کند که کالاهای مختلف از هندوستان تا بغداد و فلسطین به اینجا آورده می‌شوند و با تاجران آن‌ها را برای فرستادن به نواحی دیگر معامله می‌کنند. تبریز همچنین از نظر تولید هم پرورونق توصیف شده. جایی که صنعت نساجی مهمی دارد و ابریشم‌بافی هم بسیار پیشرفته انجام می‌گیرد. همچنین او اشاره‌ای دارد به تنوع زبانی و دانش بالای بازرگانان تبریزی از زبان‌های لاتینی که در خاطرات مارکوپولو از ایران گنجانده شده است. از طرف دیگر، تبریز به دلیل معماری اشرافی‌اش برای ماکوپولو بسیار چشم‌نواز جلوه می‌کند.

تبریز


مارکوپولو در یزد
مارکوپولو یزد را شهر زرتشتیان ایران توصیف کرده است. به این ترتیب او به تفاوت‌های دینی و قومیتی که در میان ملت ایران وجود دارد اشاره می‌کند و به تساهل و تسامحی تاکید می‌کند که در میان اکثریت مسلمان ایران با سایر اقلیت‌ها وجود دارد. او این رواداری و احترام به سایر پیروان ادیان دیگر را آموزه‌ای می‌داند که ایرانیان با دنبال کردن سیره‌ی پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) به دست آورده‌اند. یزد همچنین با آتشکده‌ها و مساجد خشت و گلی و آجرکاری‌شده‌اش توصیف شده که محل تجمع خداپرستان ایرانی هستند. از این جنبه، او مردم ایران را ملتی معنوی و جویای معنای زندگی می‌بیند.
نکته‌ی دیگری مارکوپولو درباره شهرهای مرکزی فلات ایران بهش اشاره کرده، معماری همسو با اقلیم در این مناطق گرم و خشک است. او ایرانیان را ملتی هوشمند می‌داند که شهرها و خانه‌هایشان را طوری می‌سازند که در تابستان خنک و در زمستان محفوظ از سوز سرد زمستانی باشند.

مارکوپولو در یزد


مارکوپولو در تهران، شمران و جاده ساوه 
در ساوه، جایی حوالی تهران امروزی، مارکوپولو با کاروانی تجاری و گردشگری همراه می‌شود تا از گزند راهزنان و سارقان جاده‌ای در امان بماند. او تهران قدیم را اینگونه توصیف می‌کند: «جایی خطرناک که کلی راهزن و دزد و قاتل زیر زمین آن زندگی می‌کنند و از زمین آن می‌رویند.» البته منطقه شمیران را قصبه‌های سرسبزی توصیف کرده که تکه‌ای از بهشت هستند. برای مارکو همسفری با کاروان تجارتی که به سمت جنوب می‌رفته‌اند یک همراهی و همقدمی مبارک و دارای امنیت بوده است.

شمیرانات تهران

 


مارکوپولو در خلیج فارس
وقتی به خلیج فارس می‌رسد، هرمزگان را جایی زیباتر از هندوستان توصیف می‌کند. جایی که اشراف فیل‌سواری دارد که در هنگام عبور آدمی را با هیبتشان درجا میخکوب می‌کنند. همچنین محیط هرمز در خاطرات مارکوپولو از ایران، بسیار سرزنده به لحاظ اقتصادی و فرهنگی توصیف شده است. او در هرمز فیل‌سواری را تجربه می‌کند. از طرف دیگر، خلیج فارس به دلیل ارتباطش با آب‌های آزاد، منطقه‌ای سوق‌الجیشی و استراتژیک معرفی می‌شود و پولو معتقد است از نظر سیاسی دارای وزن زیادی است.

خلیج فارس


مارکوپولو در بم، کرمان و کویر لوت
مشابه به همین تجربه، مارکوپولو در کرمان، شترسواری می‌کند و آن را بسیار جالب و توریستی می‌داند. مارکوپولو کرمان و شهر بم را جایی با کاروان‌های متعدد شترسوار توصیف می‌کند که در خطرناکی و مخاطره‌انگیزی دشت لوت امکان از بین رفتنشان هست. او در گذر از کویر لوت، آنها را  برای پیرمردان و پیرزنان، مرگ‌آفرین توصیف می‌کند و البته قتلگاه بردگان تاجرین جوانی که تا سرحد مرگ از غلامانشان بیگاری می‌کشند و به شدت هم برای تصاحب غلامان بهتر با هم در رقابت هستند. شب‌های کویر لوت هم بسیار عمیق و خطرناک توصیف شده که تا سحر شدن بسیار زمان‌بر و دلهره آور هستند. به نظر می‌رسد گذشتن از کویر لوت برای مارکوپولو تجربه‌ای مخاطره انگیز بوده است.
پس از این، مارکوپولو از مرزهای شرقی ایران وارد افغانستان می‌شود.

کویر لوت


مارکوپولو و اهمیت فرهنگ و جغرافیای ایرانی
نکات ریز و درشت درباره ایران و فرهنگ مردم این کشور در خاطرات و سفرنامه‌ی مارکوپولو کم نیست. رشد و پیشرفته بودن پزشکی ایران و درمان‌های عجیب بیماری‌های صعب‌العلاج از نکات مثبتی است که مارکوپولو درباره ایرانیان مطرح کرده است. صنایع دستی و دباغی پیشرفته ایران‌ هم دیگر نکته‌ای است که در سفرنامه‌مارکوپولو به آن اشاره شده است. 
مارکوپولو و شهرهای ناپیدای جاده ابریشم
ایتالو کالوینو نویسنده برجسته ایتالیایی، در کتاب شهرهای ناپیدا، شرحی خیالین بر گفتگوهای مارکوپولو با غوبلای‌خان نوشته که در آن شهرهای خیالین زیادی برای امپراطور توصیف شده که احتمالا برخی از این شهرهای عجیب و خیالی، برگرفته از جغرافیای سرزمین عزیز ما ایران هستند. شهرهایی که در سوراخ سوزن جا می‌شده‌اند و شهرهایی که در آن‌ها همه چیز و همه کس با نخ‌هایی نامرئی به هم متصل بوده است. مارکوپولو ایران را موقعیتی استراتژیک برای تکمیل جاده ابریشم می‌داند که یکی از مهم‌ترین پروژه‌های غوبلای‌خان امپراطور چین بوده است.

مسیر جاده ابریشم


امروز می‌دانیم که یکی از اصلی‌ترین دلایل توفیق غوبلای‌خان یا آنطور که بیشتر مصطلح است «کوبلای خان» داشتن مشاور برجسته و دنیا دیده‌ای چون مارکوپولو جهانگرد ونیزی بوده است که به مدت 24 سال به عنوان چشم خصوصی در دربار او در مقام مشاور و سیاح خدمت می‌کرده است. او از 17 سالگی تا چهل سالگی در نقطه‌نقطه چین مشغول ماجراجویی و مردم‌شناسی برای امپراطور بوده است.
مارکوپولو در بازگشت به ونیز، به همین دلیل مدتی را در زندان، به عنوان یک زندانی سیاسی سپری کرد و در همین دوران هم نوشتن سفرنامه‌اش را آغاز نمود. درواقع، جمهوری ونیز، نگاشتنِ روایتی از سفرهای مارکوپولو  را به عنوان راهی برای یافتن دوباره آزادی و بیرون آمدن از زندان پیش پای او گذاشت که در این راه، یک نویسنده کتاب‌های عامه‌پسند که او هم یک زندانی سیاسی دیگر در سیاه‌چاله‌های ونیز بود، به مارکو کمک کرد و روایت شفاهی جهانگرد ونیزی را برای حاکمان ونیزی به رشته‌ی تحریر درآورد چراکه خود مارکوپولو نویسنده‌ی خوبی نبود. او یک جهانگرد و جغرافی‌دان بود که شخصیتی عملگرا و توسعه‌طلب داشت.

اسارت مارکوپولو در ونیز


 

کاربر محترم : نظرات و تجربیات شما در خصوص مارکوپولو در ایران (سیاحت جهانگرد افسانه‌ای از تمدن کهن) به سایر کاربران در انتخاب های خود کمک می کند.در صورت ثبت نظر با نام کاربری،همان لحظه فعال می شود و در غیر این صورت پس از بررسی فعال می شود.

نام شما

عنوان نظر شما
  • امتیاز کلی شما به وبلاگ
  • تا کنون
  • 4.8
شرح نظر شما


عکس کاربر
بهزاد بهرمانی
(0)
  • امتیاز 4 از 5
  • خیلی خوب
  • پنجشنبه 05 مهر 1403 - 02:54
  • کد 27943
عنوان نظر : شهر میناب
شرح نظر : جالبه خیلی ها از جمله خود شما یجوری یا اطلاعات ندارین یا دوست ندارین شهر هایی از جمله میناب،جیرفت که روزگاری رونق داشتن بیشتر از مراکز امروز استانهای مثلن تعبیرش از میناب که میگه اگر ایران انگشتری باشد میناب نگین آن است رو به این مهمی ذره ای سخن یا حرفی ازش نمیزنید
عکس کاربر
بهار
(1)
  • امتیاز 5 از 5
  • عالی
  • پنجشنبه 18 فروردین 1401 - 22:22
  • کد 25354
عنوان نظر : مارکو پولو در سفرنامه اش نوشته در سفرهایم به کشور عجیبی رسیدم که مردمانش یک ماه در سال را مخفیانه غذ
شرح نظر : مارکو پولو در سفرنامه اش نوشته در سفرهایم به کشور عجیبی رسیدم که مردمانش یک ماه در سال را مخفیانه غذا میخورند😂😂😂😂
عکس کاربر
رضا
(0)
  • امتیاز 5 از 5
  • عالی
  • شنبه 27 آذر 1400 - 14:37
  • کد 24878
عنوان نظر : مارکو در اصفهان
شرح نظر : عالی فقت من خوانده بودم مارکو در اصفهان هم بود ولی عالی
عکس کاربر
Máhði
(3)
  • امتیاز 4 از 5
  • خیلی خوب
  • شنبه 22 آبان 1400 - 20:17
  • کد 24752
عنوان نظر : ظلم
شرح نظر : سلام . مارکوپولو مدتی از سفرش در شهر کنار صندل قدیم و جیرفت امروزی گذراند و مطالب زیادی در مورد این شهر نوشته و لقب هند کوچک ایران رو بهش داده . دلیلی داره بم و کویر لوت در این لیست هست و جیرفت نیست؟