باقرخان و ستارخان چه سفری را برای رسیدن به تهران پشت سر گذاشتند؟
انقلاب مشروطه ساده نبود. وقتی اولین خاکریزهای تمامیتخواهی محمدعلی شاه فروریخت، محمدعلی شاه قاجار در پایتختش تهران، از این بابت به شدت عصبانی شده بود استبداد و فضای خفقان تهران را سرکوبگرانهتر کرد. در این دوره بود که قیام آزادیخواهان در تبریز به راه افتاد. شاه قاجار قوایی چهل هزار نفری برای سرکوب قیام آزادیخواهان ایران در خطه آذربایجان گسیل کرد و خانهای محلی را هم به همراهی دعوت کرد تا چیزی از تمامیت قدرتش کم نشود. آزادیخواهان آذربایجان و قفقاز به سرداری ستارخان و باقرخان، این دو سردار ملی به حمایت از مشروطیت تهران قیام کرده بودند و به هیچوجه هم قصد عقبنشینی نداشتند. چهل هزار سرباز سپاهی به مدت یازدهماه تبریز را محاصره کردند، طوری که در آخرین روزها مردم تبریز مجبور شده بودند که گیاهان کوهی بخورند و در شهر یک قحطی طاقتفرسا پیشآمده بود.
در این دوره، قوای روس و انگلیس وارد کشور شدند و ستارخان و باقرخان فورا برای جلوگیری از ورود بیگانه به کشور به شاه مستبد تلگرافی زدند که "شاه پدر و توده مردم فرزند است. اجازه ندهید بیگانه وارد دعوای خانگی شود. راه غذا را به شهر باز کنید. ما عقبنشینی میکنیم". هردو سمتِ درگیری عقب نشینی کردند اما به هرحال ظلم برجا نماند و شاه تمامیتخواه قاجار در مدت کوتاهی سرنگون شد و انقلاب مشروطه به ثمر نشست. اینجا بود که حکومت تازه بر مسند نشسته سرداران ملی را به تهران دعوت کردند. پس کاروانِ ستارخان و باقرخان به همراه جمعی از یاران مقاومت از تبریز به سمت پایتخت حرکت کردند. در ادامه این مطلب قصد داریم تا ایستگاههای این سفر تاریخی را از قلب تبریز تا قلب طهران قدیم دنبال کنیم.
خانه مشروطه تبریز
بعد از آن که محمدعلیشاه مجلس را به توپ بست تا یک نیمچه کودتایی علیهِ نظام مشروطه کرده باشد، بزرگان تبریز در ویلای حاج مهدیکوزهکنانی گرد هم آمدند. محفل همفکری و کار جمعی قیام ملی تبریز در این خانه پایهگذاری شد. این خانهی ویلایی پس از پاگرفتن قیام و گسیلشدن سپاه کودتاچیان استبداد صغیر محمدعلیشاه، به مرکز فرماندهی سرداران ملی هم تبدیل شد. ازجمله شخصیتهای مهم و چهرههای مهم این مجمع ملی مقاومت، میشود به ثقةالاسلام تبریزی، حاجی میرزا آقا فرشی و خودِ صاحبخانه حاج مهدی کوزهکنانی اشاره کرد. خانه به دست استاد ولی معمار طراحی شده که در روسیه درس معماری خوانده بود و آن را به سبک تلفیقی ایرانی اروپایی طراحی و اجرا کرده. امروز این خانه به موزهی مشروطه بدل گشته و شما میتوانید در کنار بازدید از خود بنا، سردیسهای سرداران ملی قیام تبریز را ببینید. همچنین سلاح کمری ستارخان و فرش مشروطه و دیگر لوازم شخصی سرداران مشروطهخواهی. از دیگر اشیای جالب این مجموعه دستگاه چاپ ژلاتینی برای تکثیر شب نامه های دوره مشروطه است. مجموعه کاملی هم از اسناد و عکسها در کنار همه اینها به معرض نمایش گذاشته شده است. این خانه در غرب بازار تبریز رو به مسجد جامع واقع شده است.
شهرهای در مسیر: میانه، زنجان، قزوین، کرج
بعد از آنکه سرداران ملی و کاروان مقاومت با بدرقه مردم از تبریز خارج شدند، در ایستگاه اول توقف کردند. این ایستگاه، شهر میانه بود. در بدو ورود کاروان آزادیخواهان، شور و استقبال بیسابقهای در فضای شهر به راه افتاد و سرتاسر بامها و کوچهها و پنجرهها، جای سر و بدنهای مردم مشتاقی بود که برای دیدن کاروان افتخار مقاومت با استبداد حاضر شده بودند. سپس زد و خوردی میان آنها و باقیمانده نیروهای محمدعلیشاه و بخشی از نیروهای هندی انگلیسی در حواشی شهر شکل گرفت و کار رویارویی نظامی کشید که با عقبنشینی نیروی روسی پایان پذیرفت. میانهشرقی ترین شهر استان آذربایجان شرقی است و از جاذبههای گردشگری آن میشود به پل شهر چای و کاروانسرای جمالآباد میانه اشاره کرد. پس از میانه ستارخان و باقرخان از شهرهای زنجان، قزوین و کرج هم گذشتند. به این دلیل که مسیر مستقیمی از تبریز به تهران در آن زمان وجود نداشت. البته بیرون راندن قوای روس از بخشهایی از شهر قزوین هم دیگر انگیزه قوای ستارخان برای رساندنش خودشان به قزوین بوده است.
شایان گفتن است که قشون سرداران ملی، در قزوین مدتی اردو زدند، تا یاران گیلانی هم به آنها ملحش شوند. انجمن مجاهدین قزوین از گروههای معترضی بودند که در طول یازدهماهِ مقاومت، با انتشار اخبار و شبنامه سهم بسزایی در به ثمر رسیدن اهداف قیام آذربایجان ایفا کردند و حالا هم از نزدیک مشغول مصاحبت و گفتگو و پذیرایی از کاروان مشروطهخواهان بودند. ازچهرههای برجسته مشروطهخواه این شهر میتوانیم به عارف قزوینی، علامه دهخدا، نسیم شمال و شهید ثالث و فرنیا اشاره کنیم. قزوین در دورانهای بعد هم صحنه رویدادهای تاریخی بود، در بزنگاهی که تاریخ در حال ورق خوردن بود. بستنشینی رضاخان میرپنج در گراندهتل قزوین یکی از این لحظات تاریخی است. گراند هتل قزوین امروز یکی از مهمترین جاذبه های گردشگری قزوین است.
گیلان مشروطهخواهان: یک ایستگاه همافزا
در میانهی مسیر رسیدن به تهران، بیشتر در ایستگاه قزوین بخش زیادی از مشروطهخواهان گیلان به کاروان ستارخان پیوستند. اینها بخشهایی از جنبش دهقانی مردم گیلان در رشت و انزلی بودند که در زمان قیام آذربایجان در اتحاد با آن حرکتهای اعتراضی وسیعی به انجام رسانده بودند. از جمله مکانهای شهر رشت که با تاریخ مشروطه گره خورده است، باغ مدیریه است که محل ترور حاکم گیلان به دست انقلابیون بوده و امروز کاملا تخریب شده و اثری از آن برجا نمانده است. حاکم گیلان در آن زمان، فراشان و اوباش را برای سرکوب مردم آزادیخواه بسیج کرده بود که در جواب، موجبات ترور خودش را فراهم کرد و سردار افخم، نسخهی گیلانی ستارخان، برای مقابله با سرکوب دارلحکومه، دستور حمله به باغ مدیریه را صادر کرد. از جملهشعارهایی که در این زمان برای بسیج کردن نیروی آزادیخواه علیه استبداد سرداده شد تا مردم را در همراهی با ستارخان بسیج کند این بود: «زن طلاق است کسی که به سمت تهران حرکت نکند.» هرچند شعار جالبی نیست اما به هرحال نشان از انگیزه بالای آزادیخواهان دارد.
میدان توپخانه: رسیدن به تهران
کاروان مقاومت قیام آذربایجان در بدو ورود وارد میدان توپخانه شدند. جایی که سرتاسرش را آذینبندی کرده بودند و همه جا پارچه نوشتهایی با عبارات زندهباد ستارخان، پاینده باد باقرخان کوفته شده بود. در دوره استبداد صغیر و تهران مخوف عصر محمدعلیشاه، این میدان به خاطر همجواری با ارگ سلطنتی، میدان بهارستان و مجلس، فضای امید معترضان بود که در آن جمع شوند و علیه نظام فاشیستی حاکم اعتراض کنند. این میدان در سایر بزنگاههای تاریخ از جمله جنبش ملی شدن نفت هم سهم مهمی در بودنِ یک فضای امیدبخش برای مردم ایفا نموده است. ساختمان بانک شاهی ایران یکی از بناهای با ارزش این میدان است که دارای ارزش معماری و فرهنگی بالایی است.
کاخ عشرت آباد: اقامت در تهران
کاروان مقاومت ملی سرداران مشروطه، در کاخ عشرت آباد منزل داده شد. این کاخ، یک بنای بزرگ چهار طبقه است که در نواحی شرقی کلانشهر امروزی تهران قرار دارد و بسیار خوش آب و هوا بوده است. باغ عشرت آباد بسیار دلانگیز و سرسبز بوده است که تاریخچه ساخت آن به دورهی ناصری برمیگردد. در روزهای اقامت سرداران در تهران، تکریم بالایی از ایشان به عمل آمد تا اینکه رفتهرفته پس از یکی دو ترور خیابانی از میان مشروطهخواهان، زمزمههایی مبنی بر لزوم خلع سلاح همه مردم به گوش سرداران رسید.
خلع سلاح و آرام گرفتن در باغ طوطی
دولت مشروطه واهمه عجیبی از مسلح بودن قوای ستارخان داشت. پس به بهانه برخی خشونتهای خیابانی فشار را برای خلع سلاح سرداران ملی زیاد کرد. آنها در ابتدا مقاومت کردند اما برخی از بزرگان تهران به ستارخان پیغام دادند که به سوگندی که در مجلس خوردید وفادار باشید و تفنگهایتان را تحویل دولت بدهید. دست آخر آنها مجبور شدند تا قانون خلع سلاح عمومی را بپذیرند و عشرت آباد را هم ترک کردند و ستارخان در مناطقی از شمال طهران قدیم، حوالی آریاشهر امروزی در منزلی سکنی کرد و خانهنشین شد. پس از مرگ در سال 1328 قمری، او را در جوار حرم عبدالعظیم در گورستان باغ طوطی به خاک سپردند. این گورستان امروز در منطقه 20 تهران قرار دارد و بسیاری از نامداران ایران در این باغ به خاک سپرده شدهاند. شیخ محمد خیابانی و طیب حاج رضایی از دیگر چهرههایی هستند که در این گورستان به خاک سپرده شدهاند.