منطقه تخت سلیمان
آتشکدهای که سالیان زیادی خاموش است در مناطق سرسبز افشاری در شهرستان تکاب هرساله گردشگران ایرانی و خارجی را به سوی خود میکشاند. بلی تخت سلیمان مکان رمز گونهای که محلیها برایش داستانها و افسانههای شیرین سلیمان نبی را نقل میکنند اما کشفیات و بررسیهای باستان شناختی پرده از راز سر به مهر آن برداشته است.
منطقه افشاری با آوای دلنشین آذری و نوای باد، با سبزههای نوظهور، دل هر گردشگری را میرباید. گویی دیدن این مکان قدیمی قصهای دیرین دارد. مکانی که روزگاری قاضی الحاجات آیین زرتشتی بود.
شهرستان تکاب یکی از محوطههای مانایی و مادی بوده و مادها بخشی از حکومت خود را ماد آتروپاتن گذاشته بودند که قسمت آذربایجان فعلی و کردستان و ارومیه را شامل میشده است. منابع قدیمی زادگاه زردشت را در شمال غربی میدانستهاند اما پژوهشهای جدید زادگاه اصلی زرتشت را در شرق ایران و در نزدیکی زابل میدانند. کوهها و سنگهای این منطقه آوای باستانی دارند و قصههای فراوانی را در خود جای داده است. به خاطر آب و هوای خوش و جلگههای سرسبز شهرستان تکاب همواره مورد توجه بوده و نوای زندگی از هزارههای پیش از تاریخ در این منطقه تا به امروز چون رودی سرشار همچنان جاری است.
نام قدیم تخت سلیمان گنزک و گنجه بوده و حتی در متون سلسله اشکانیان از آن یاد شده است. گنزک و یا گنجه همان مفهوم گنج است، قصهای که محلیها اعتقاد دارند که گنجهای فراوانی به دریاچه تخت سلیمان ریخته شده است تا دست دشمن به آن نرسد. این نام در دوران ساسانی نیز حفظ شد، زمانی که این منطقه به پایگاه اصلی حکومت زرتشیان تبدیل شد.
دریاچه تخت سلیمان تقریبا بیضی شکل بوده و زیبایی خاص آن همین ساخته و پرداخته طبیعت بودن است. قطر این دریاچه از شمال به جنوب ۱۲۰ متر و عرض شرقی و غربی آن به حدود هشتاد متر میرسد و به سبب همین وسعتی که دارد دریاچه نام دارد. عمق آن ۶۵ متر میباشد. دریاچه مزبور چون ظرف مخروط معکوسی است که لبه های آن قدری به طرف داخل برگشته است. از گنجهای دریاچه، قصههای فراوانی وجود دارد که احتمالا صحت ندارد. گفته میشود این گنجینه همان گنجینه خزانه کِروسوس پادشاه لیدیه است که کوروش برای نذر به آب دریاچه تخت سلیمان ریخته، اما سندی تاریخی مبنی بر اینکه آن دریاچه همین دریاچه باشد وجود ندارد. در جنگهای ایران و روم، شهر گنزک که از روزگار اشکانی محلی برای روشن نمودن آتش بوده است محاصره میشود و برای اینکه دست دشمنان به نذورات آتشکده نرسد تمام نذورات و اشیای گرانبها در آب دریاچه ریخته شده است. نمونه مشابه اتفاق نیز در زمان خسرو پرویز پادشاه ساسانی در جنگ با هراکلیوس است که شهر محاصره میشود و در سال 623 م آتشکده به ویرانی کشیده میشود و طاقهای بلند ساسانی نقش بر زمین میشود. در دوران محاصره هر آنچه که آتشکده آذرگشنسب داشته به داخل دریاچه ریخته میشود.
دریاچه نیلگون زیبای تخت سلیمان به اعتقاد محلیها پر از گنجهای بیشماری است که اگر کسی به آنها دست پیدا کند، ثروتمند میشود. حتی گفته میشود افسانه انگشتر سلیمان نبی که راز در جاودانگی زندگی دارد در همین دریاچه است و برای همین پیدا کردن گنج در دریاچه سلیمان، جویندگان طلا را به کام مرگ کشانیده است و دیگر از سال 1377 این منطقه باستانی شنا ممنوع است. حتی چند قبر از به کام رفتگان دریاچه در حوالی آن هست. یک بار هیئت مشترکی از آلمانیها و ایرانیها برای بررسی دریاچه با لباس غواصی به داخل دریاچه رفتند و به علت رسوبات دریاچه زرد رنگ، زیاد نتوانستند به بررسی دقیق دریاچه برسند و دید در این دریاچه با چراغ قوه غواصی تا 30 سانتی متر است و بیش از آن را نمیتوان دید. اسرار گنج دریاچه تخت سلیمان، هم چنان هم به صورت رازی است سر بسته که برای جویندگان گنج جذاب است.
نام تخت سلیمان از قرون 5 و 6 ه.ق در افسانههای محلیها آمده است. بعد از آمدن و حمله اعراب بسیاری از مناطق باستانی به حضرت سلیمان نسبت داده شده است. چنانچه نمونههای قبرمشهد مادر سلیمان، زندان سلیمان در محوطه پاسارگاد و ملک سلیمان را داریم. در شعر شاعر سخن سرای حضرت حافظ نیز این مصرع میباشد "رخت بربندم از ملک سلیمان بروم". و منظور از ملک سلیمان همین محوطه پاسارگاد است. تخت سلیمان در شمال غربی سازهای مهم از زمان ساسانی است، اما به تخت سلیمان مشهور است. علت نامگذاری و نسبت دادن به پیامبر افسانهای، حضرت سلیمان بر دو فرض است. یکی این که پس از حمله اعراب برای اینکه بناهایی بیش از این خراب نشود به حضرت سلیمان نسبت میدادند که قداست پیدا کنند و بیش از این خراب نشوند. اما تخت سلیمان بیشترین خرابی در زمان هراکلیوس پادشاه رومی داشته است که قبل از حملهی اعراب به ایران است و چون ویرانهای بود از هجوم اعراب به دور مانده است. فرض دیگر این است که سازههای پیش از اسلام ایران را به علت بزرگ بودن، کار دست بشر نمیدانستند و حضرت سلیمان که بر جنها و پریها و دیوان حکومت میکرده است با کمک آنها قصر رویایی را ساخته است، قصری که ساختش ازتوان آدمی خارج بوده است. تخت سلیمان دیگر نتوانست آبادانی خود را پس از مرگ خسرو پرویز حفظ کند فرض دوم بر ویرانههای تخت سلیمان درستتر است.
برخی افسانهها میگویند که تخت سلیمان تختگاهی بوده که حضرت سلیمان برای معشوقه خودش بلیقس ساخته است و چون آب چشمههای منطقه سرد بوده است. روزی بلقیس به سلیمان نبی میگوید آب چشمهها سرد است و نمیشود خود را در آن شست و شنا کرد و از آبی گرم بهرهمند شد. سلیمان نبی در پاسخ به بلیقس میگوید من آب چشمهها را با آتش عشق تو گرم میکنم و به پنجاه دیو دستور میدهد آب چشمهها را گرم کنند. آن پنجاه دیو تا به امروز آب چشمههای منطقه شما غرب ایران را گرم میکنند. محلیها این داستان عاشقانه به پای چشمههای گرم وکوه بلقیس را هنوز نقل میکنند.
تخت سلیمان مرزی است که از لحاظ گردشگری قصه، افسانه و علم در هم تنیده است. و شنیدن این قصههای محلی نیز جذاب است هر چند بدانید که افسانهها با واقعیت علمی سازگار نیستند اما گویی آتش عشق سلیمان نبی و بلیقس را میخواهی از زبان محلیهای روستاهای اطرافش بشنوی.
سازههای دیگری منسوب به سلیمان نبی در دو کوه اطراف تخت سلیمان وجود دارد که یکی در شرق تختگاه دیده میشود و یکی دیگر در غرب که به نام محلی کوه بلقیس و زندان سلیمان شناخته میشوند.
کوه بلقیس با دو قله نزدیک به هم و ۳۲۰۰ متر ارتفاع در ۵/۷ کیلو متری شمال شرقی تخت واقع شده است. بر فراز بلندترین قسمت کوه ساخت و سازهای دفاعی و نظامی قرار دارد. این محوطه توسط باستان شناسان فون دراوستن و دیتریش هوف مورد بررسی قرار گرفته است. این حصار دارای نه برج است که احتمالا ۴ برج دیگر نیز در گذشته داشته است. بر بلندای کوه احتمال ساخت یک آتشکده نیز میدهند. کوهنوردان و گردشگران هدفمند از کوه بالا میروند تا منطقهی مورد نظر را ببینند.
در وسط دو کوه اسنوند (بلقیس) و طویله سلیمان و غرب تخت سلیمان، زندان سلیمان قرار دارد. زندان سلیمان به صورت تپه مرتفع و دایره شکل به ظاهر آتشفشانی به قطر ۷۰ متر آنجاست. در قرن ۸ ق.م زمانی که نیایشگاهی در گرد قله زندان ساخته میشده، اینجا آب داشته است. مخروط مرتفع زندان ابتدا در اثر یک زلزله شکاف پیدا میکند. افسانهها میگویند چهل دیو از حضرت سلیمان نا فرمانی کردهاند و برای همیشه در این کوه که آتشفشانی است به بند کشیده شدهاند.
جوی سنگی یکی ار بخش جذاب اطراف سلیمان میباشد. در افسانههای محلی آمده است که اژدهایی حافظ تخت سلیمان نبی بوده است، اما گاهی مردم را اذیت میکرده و از همین رو به دستور سلیمان نبی سنگ شده همانگونه که سلیمان، دیوان مزاحم را در کوه به زندان انداخت. اهالی به این جوی سنگی که حدود ۳۰۰ متر طول و 4 متر ارتفاع دارد اژدهای سنگی میگویند. هنگامی که ایلخانان که از سلسله مغولها هستند به واسطه همین نام در این هم مکان مستقر شدند چرا که اژدها عنصری محبوب در فرهنگ آنها محسوب میشود.
پیشتر این محوطه زیبای تاریخی خفته در خاک بود و با احداث خطوط ریلی و جاده از کنارههای آن، پی به شهر تاریخی بردهاند. از سال ۱۳۳۷ توسط هئیت مشترک آلمانی و سوئدی حفاری در این شهر باستانی آغاز شد که تا شهریور ۱۳۵۷ ادامه داشت.
در سال ۱۳۵۵ گزارش حفاری این منطقه تاریخی مهم به صورت کتاب در دو نسخه آلمانی و ایرانی انتشار یافت. هانس هینینگ فون دراوستن باستان شناس سوئدی و رودلف نئومن باستان شناس آلمانی سرپرست هیئت حفاری مجموعه را بر عهده داشتند که حدود بیست سال بناها را یکی پس از دیگری از دل خاک بیرون میآوردند.
این باستانشناسان در جستجوی نام و محوطههای گمشده اشکانی و ساسانی به حفاری میپرداختند و گمشدههای دورانهای پیش از اسلام را پیدا میکردند. کاری که لذت عمیقی را در روح یک باستان شناس میگذارد هنگامی که راز از دل خاکی برمیدارد. ساخت و ساز اشکانیان در این محوطه پیدا نشده است. آنچه هست ویرانهای از عظمت بناهای شکوه دوران ساسانی است که در ساخت آن معماران تمام همت خود را به کار گرفتهاند.
دیوارهای حصار شهر تخت سلیمان با دریاچهای نیلگون شما را به سوی خود میکشاند. دیوار و برجهای دفاعی سنگی دورتادور محوطه را گرفتهاند که توسط معماران ماهر ساسانی حجاری شده و زینت داشتهاند. بسیاری از قلعه شهرهای ایران به زمان ساسانیان میرسد که معمولا شهرهای خود را گرد و دایرهوار میساختند که با برجهای دیدهبانی دورتادور را آن را پوشش دهند. این برجها، اهمیت بنا را نشان میدهند.
اولین پادشاه ساسانی که شهر گنزک را ساخت بهرام پنجم ساسانی بوده است که در منابع و متون ساسانی به آن اشاره شده و سپس پس از 70 سال قباد ساسانی به گسترش بناهای آن دستور میدهد. این شهر در زمان خسرو انوشیروان به اوج عظمت معماری خود میرسد.
تا قبل از حفریات باستانشناسی آتشکده بزرگ ساسانیان فقط در درون کتابها نامی داشت که با مطالعات متون ساسانی و پژوهش میدانی باستان شناسی در اواخردهه 30 تا 57 ه.ش توانست ویرانههای به جاماندهی از حکومت ساسانی بیابند. در زمان ساسانیان دین رسمی مردم ایران از سوی حکومت زرتشتی اعلام شده و بر دیگر مذاهب سخت گیری میشده است. هر شهر و هر ده برای خود یک آتشکده داشتند که معمولا آن را بر بالای تپهای بنا مینمودند و نمونههای آن پس از گذشت هزاران سال هنوز بر دل تپهها استوار ماندهاند اگر چه از ناملایمتی روزگار و نبود توجه سازمانهای دولتی سقف طاقیها بر زمین نشسته است و دست معمارگر ماهر را میطلبد.
در آیین زرتشتی مردم معتقد بودند که هرکس در روز سه بار به آتشکده برود و دعای نیایش آتش را بخواند صاحب ثروت و فضیلت میشود زیرا آتش در آیین زرتشتی خیلی مهمتر از سایر عناصر بوده است. بنای عظیم تخت سلیمان آتشکده آذرگشنسب بوده است که آتشکده پادشاهان و لشکریان محسوب میشود. سه مرکزیت آتشکده مهم در ایران که به صورت مثلث آتش به حساب میآید. یکی آتشکده کشاورزان در به نام آذربرزین مهر در ریوند خراسان، آتشکده مغهای زرتشتی (رهبران زرتشتی) به نام آذر فرنبغ در کاریان استان فارس و آتشکده پادشاهان به نام آذر گشنسب در تخت سلیمان سه مثلث آتشکده مهم ایرانی بودند.
حصار تخت سلیمان، بیضی شکل و قطر بزرگ آن از شمال به جنوب چهارصد متر و عرض آن از شرق به غرب سیصد متر است. این قلعه دارای دو دروازه است که هنوز آثارش باقی است. دروازه شمالی که حدود هفت متر پایینتر از سطح طبیعی موجود تخت قرار گرفته و درست روبه روی آتشکده شهریاری واقع شده است. دروازه دیگر در سمت جنوب شرقی قرار دارد و هم اکنون محل عبور و مرور به صفه تخت میباشد و نسبت به دروازه شمالی سالمتر مانده است. این دروازه نعلی شکل با سنگهای تراشدار بطور مرتب و منظم نظیر طاقگرا ساخته شده است.
ساسانیان بنا بر آیین زرتشتی آتشکده وکاخهای خود را یادآور چهار عنصر محترمی که در آیین زرتشتی به آن حرمت زیادی گذاشته میشود بنا میکردند. یکی عنصر آب که الهه آناهید و آناهیتا حافظ و نگهبان مایه حیات بودهاند از این رو ورودی آتشکده و کاخهای آنان با ایوانی در مقابل چشمهای ایجاد میشود. مانند کاخ اردشیر ساسانی در فیروز آباد استان فارس که به همین سبک ساخته شده است. عنصر خاک که بسیار محترم است و بنابر آموزههای زرتشتی هیچگاه نباید زمین را آلود کرد. معمولا آتشکده در بالا و بر بلندای تپهها استوارند. عنصر باد که معمولا چهار در ورودی برای آتشکدهها تعبیه میشده است و آتشی در آتشدانهای بزرگ سنگی و فلزی نشانگر چهار عنصر مهم حیات زندگی که پاسش میداشتند.
آتشکده آذرگشنسب نیز همین چهار عنصر را دارد. ایوان گهوارهای شکل در جنوب محوطه چشم به سوی دریاچه دارد که امروز پایههای ایوان که از سنگ و بر وی دیوار آجری است معلوم است. ایوان عریض و بزرگ به قسمت آتشکدهها راه دارد.
معماری آتشکده براساس سنگ و آجر است. بدین معنی که پی بنا و گاهی سکو و جرزهای اطراف آتشکده را با سنگهای حجاری شده بنا نمودهاند. اما نکته اعجاب آمیز سبک بنای آن، این است که گاهی پس از نصب سنگ جرزهای دیوار، در روی آن آجر به کار بردهاند و زمانی بر عکس آجرها را در قسمت تحتانی سنگهای حجاری شده استعمال کردهاند و این موضوع تا کنون در صنعت معماری ساسانی سابقه نداشته است.
در آتشکده آذرگشنسب یه آتشکده مهم که دوعدد شاهی و یک عدد برای لشکریان به همراه معبد میترایی و یک معبد که از معابد باقی مانده آناهیتا در کشور است باقی مانده است. هم چنین این بنا دارای کتابخانهی فضای شاه نشین، کاخ خسرو اطاقها و رواقها و چندین انبار است.
از گذر از ایوان یک با دیوارهای آجری به فضای آتشکده شاهی میرسید. امروز پس از طی کردن دالانی بزرگ به اتاق چهارگوش آتشکده را میبینید. و دیگر خبر از آتشدان بزرگ نیست و شعله آتش سالهاست که خاموش است. اتاقی مربع شکل که فضای گنبدی بر آن استوار شده است و یادآور معماری ساسانی با عنصر گنبد و طاقی است و بناهای پس از اسلام در ایران به همان شیوه ساخته میشده که آرامش را برای ساکنانش به وجود میآورد و حس خشت و سنگ و آجر نوای طبیعت را به یاد میآورد. گنبدهای ساسانی معمولا دارای چشمه و نورگیر نیستند، گنبدخانه این آتشکده سالیانی بعد از حمله هراکلیوس با منجیق و زلزلهها فرو ریخته است. پایههای چهار ستون عظیم قطور بزرگ پا برجا مانده استوار گردیده با آجرهای قرمز و زرد و مایل به خاکستری بوده است. در همین مکان اما تابلوی آتشدان را میبینید. همیشه آتشدانها در مرکز بنا به کار گذاشته میشود و هیچ نوری به آن نباید میخورده است.
آتشکدههای ساسانی بر طبق طرح و پلان قبلی دارای هشت در و چند تالار هشت گوش بوده که فضای اصلی اتشکده را سرپوشیده چهارگوش تشکیل میداده و دارای گنبدی بوده و گرداگرد آن از چهار طرف دالان و راهروهایی وجود داشته است آتشدان در زیر گنبد در میان محل سرپوشیده جای میدادند که چهار در به دالانهای چهار طرف داشته باشد. و دالان ها نیز به وسیله ی چهار در به فضای بیرون ارتباط پیدا مینموده و دلیل ساختن این چهار دالان این بوده که مردم در آنجا بایستند و شعلههای آتش را بنگرند و مراسم عبادت به جای آورند، به آتش نزدیک نشوند و هیچ نوری از بیرون هم بر آتش نتابد.
شاهان ساسانی در مراسم و آیینها زرتشتی خود پای پیاده از تیسفون به صفه آتشکده میرفتند و اظهار عبودیت میکردهاند و آتش عبادت شاهانه خود را برمیافروختند که با توجه به متون ساسانی تا هفت سال آتش آتشکده مداوم روشن بوده است. کلیه دالانهای اطراف آتشکده و مدخلهای ورودی به وسیله طاقهای ضربی که از ویژگیهای معماری ساسانی است پوشیده شده، ارتفاع دالانها دور آتشکده هفت متر بوده است.
از دیگر دالانها شرقی که گذر کنید دیوارها سخن فراوان دارند که آتشکده مهمتری با پلان چلیپایی شکل که 12 گوشه و پیهای دیوار است را میبینید، این هم آتشکده شاهی است که بسیار مهم و از سه آتشکده مهم آذرگشنسب محسوب میشده است. آتشدان اتاق Bبه طول چهار متر و عرض سه متر که آتشدانی بزرگ به حساب میآید و طی هفت سال آن را روشن نگاه داشتهاند. آتش را همیشه به وسیله چوبهای خشک نگهداری میکردهاند.
از قسمت شمالی از دالانهایی گذر میکنید که امروز دیگر سقفی ندارند و به محوطه دیگر میرسید در شرق ساختمان معبد میترایی که پنج معبد میترایی شاخص و سالم ایران است. میترا رب النوع بانویی است که هزاران گوش و چشم دارد و در آیین زرتشت، الههای است که بر اعمال آدمی نظارت دارد. معابد میترایی معمولا در کوهها ساخته میشدند و فضای تاریکی داشتند. اما در این نمونه باقی مانده ساسانی، معبدی است که در دل کوه وفضای تاریکی ساخته نشده است و پایههای سنگی حجاری شده زیبا دارد. این معبد برای ستایش الهه نور و روشنایی برگزار شده است. این معبد برخلاف دیگر معابد دارای محراب نیست اما به سبک دیگر معابد مهری در شرق است و در ورودی آن از شرق تعبیه شده است. میترائیسم، آیینی است که شاهان اشکانی به این کیش بودهاند و بعد از آن که آیین زرتشت در دوران ساسانی رسمی شد پیروان دو آیین میترا و آناهیتا چون از رب النوع مهم آیین زرتشتی بودند توانستند در کنار مذهب رسمی نفس بِکشند.
پس از دیدن معبد میترا بهترین مکان برای بازدید، حیاط مرکزی است. حیاط مرکزی شمال آتشکده، محوطهای است به مساحت تقریبی ۵۰۰ متر مربع که به وسیله ۱۵ ردیف ستونهای مکعب شکل که در سه طرف بنا در قسمت مشرق و مغرب و شمال به فاصلههای ۵/۲ متر ساخته شده تزیین گردیده است، ستونها حامل طاقهای آجری است به طوری که در چهار طرف حیاط دو دهنه طاق مانندی به طرف دالانهای باریکی که اطراف حیاط قرار دارد باز میشود. این حیاطها یاد آور حیاط مساجد ایرانی است که دورتادور با اتاق تشکیل میشوند.
تمام دیوار آجری و ستونها با گچ پوشانده شده است و طرح گچبری ظریف، زینت بنا بودهاند که در طرحها گچبری برگ درختان تاک، پرها و لوزی تزیین شده است که گاهی آن را می بیند و بسیاری درگذر زمان خراب شدهاند.
در شرق حیاط مرکزی آتشکده دیگری به شکل آتشکده دوم یا همان b ست که سومین آتشکده بین معبد مهری و حیاط ایجاد شده است. این آتشکده مخوص لشکریان است و سقف گنبدی داشته است.
در قسمت شمال شرقی آتشکده معروف تخت سلیمان، ناحیهای است که استاد سرفراز آن را معبد آناهیتا میداند. مرکز این محوطه یک حیاط مربعی است با چهار ستون گوشهای و چهار ستون مستطیل شکل متوسط در هر طرف، ستونها حامل طاقهای آجری ست به طوری که در چهار طرف حیاط دو دهنه طاق مانندی به طرف دالانهای باریکی که اطراف حیاط قرار دارد باز میشود. این دومین معبد آناهیتا باقی مانده از زمان ساسانیان است.
از قسمت غربی حیاط که بیرون بیایید بنای دیگر با نام کاخ خسرو شما را به سوی خود میکشاند. خسروان ساسانی یکی پس از دیگری رخت بربستهاند و حتی خبری از استودانهای آن در دست نیست اما کاخهای پادشاهان ساسانی که شاهکار بینظیر طاق و گنبدها هستند استوار بر روی خاک ماندهاند. ایوان خسرو از ایوان تیسفون کوچکتر است.که آن را متعلق به دوران خسرو انوشیروان میدانستند. ایوان ۲۲ متری و طول ۲۷ و دهانه۱۹ متر مشرف به دریاچه است. پایه این ایوان با سنگهای حجاری شده صاف و مرتب به طور گوشهدار ساخته شده است و شاهنشین عمارت که بر روی دریاچه است برای ستایش آب و آتش و باد و خاک شاهان ساسانی در آن استراحت میکردند و بعد به آتشکدهها میرفتند تا به عبادت بپردازند. در آیین زرتشتی نذریهای فراوانی برای آتشکده میآوردند که تعدادی از ظروفهای آن دوران از خاک بدست آمده و امروزه در موزهها به یادگارماندهاند و شاید بخش عطیمی دیگر در طی جنگها به غارت رفته یا به اعتقاد مردمان محلی در آب دریاچه ریخته شده و گنج عطیمی مانده است.
در غرب دریاچه سازههای معماری دیگر به چشم میخورد که تابلوی ایلخانی دارد. آباقا خان پسر هلاکو خان مغول بودایی مذهب، زن مسیحی به نام ماریا داشت. از سلسه ایلخانی بود که نام جوی اژدهای سنگی او را به آن کاخ کشاند و با وجود ویرانگریهای بیشمار مغولان دستور داد بخشی از ایوان شمالی و اصلی مرمت شود و بر خلاف پدر که در مراغه بود اینجا را برای خود برگزید. بیآنکه بداند اینجا زمانی برای پادشاه ساسانی بوده، اما مخروبههای عظیم این آتشکده و قدمتش آباقا خان را به سوی خود کشاند و دو سلسله متفاوت را به هم وصل کرد. ناگفته نماند که حکومت عباسیان پس از اسلام قرن سوم ه.ق نیز در همین مکان زندگی کردهاند و نام باستانی از گنزک به شیز تغییر دادند که نام عربی این شهر است. به خاطر طغیان دریاچه در بارانهای موسمی در قسمت آتشکده کانالهای آبی توسط عباسیان در محوطه آتشکده ساخته شده که به 12 عدد میرسد و چون جویهای آب امروز نیز آب را به زمینهای اطراف کشاورزی منتقل میکند.
دو اتاق هشت ضلعی در نزدیک کاخ خسرو و کاخهای بزرگ در غرب دریاچه ساختههایی است که به دستور آباقاخان در معماری آذری ایجاد شده است. ایوان و اتاقهای بلند که تماما با گچبریهای ظریف ایلخانی و کاشی فیروزهای و هشت پر با نقوش گیاهی و اژدها زینت یافته بودند امروز بر دیوار نیستند و طی زلزلهای تخریب شدهاند اما آثار گچبریهایی معدودی است. هنوز خرد کاشیهای زیبای به دست صنعتگران ایرانی با هزاران خاطره در سطح اتاقهای ایلخانی است. و نمونههای سالم آن امروزه در بخش اسلامی موزه ایران باستان به همراه ظروف قرار گرفتهاند که در طرح و رنگ و کاشی و پخت بینظیرند. از همه جالبتر نشان اژدها بر روی کاشیهای ایلخانی است که از فرهنگ مغولی چینی میآید. چینیها به موجود افسانهای اژدها مهر میورزند و آن را فرشته و سمبل ملت خود میدانند. گَرد استخوان این این حیوان افسانهای را داروی شفا بخش تمام دردهای بی درمان و خون او را کیمیا میدانستند و معتقد بودند که اگر آن را به فلز یا جسمی بزنند فورا طلا میشود. نقش اژدها بسیار در نقش کاشیهای ایلخانی مشهود است. و شاید جوی اژدهای سنگی آباقا خان مغول را به ویرانههای آتشکده کشاند تا در کنار آن به ساخت کاخ خود بپردازد.
تخت سلیمان بنای بینظیر ساسانی در سال ۱۳۸۲ ه.ش با تشکیل جلسه در سازمان یونسکو با بیشترین آرا به عنوان چهارمین اثر ایرانی ثبت جهانی شد. تا پاسدار معماری ایرانی و قصههای کهناش باشد. به راستی که تخت سلیمان دورانهای مختلف تاریخی را با قصهها و ادبیات و باستانشناسی در دل خشت و آجر وسنگ و بناهایش جای داده است، که راهنمای باستان شناسی میتواند بخش کوچک از عظمت و بزرگی معماری هنر و تاریخ را توضیح دهد.
برای دسترسی به این میراث جهانی میتوانید از تهران، قزوین، زنجان، میان دواب، بکان، ایرانشاه، تکاب به تخت سلیمان بروید و از تبریز و بیجار نیز مسیرهایی دیگری ست که به تخت سلیمان راهی میشود.
بهترین زمان بازدید این محوطه عظیم تاریخی در فصل بهار است که سبزههای نورس زمین و گلهای کاسنی به رنگ بنفش و گلهای کوچک وحشی زرد تمام دامنه را پوشاندهاند. و در مسیر جاده طبیعت و زیبای بکر چشم هر گردشگری را محصور خود میکند که زمان مسیر از یاد میبرد. معمولا در فصل تابستان خنکای آب و هوای این منطقه فصل دلپذیری برای ساکنان گرمسیر ایران که از دیدن این محوطه باستانی لذت ببرند، ایجاد میکند.
پیشنهاد ما به شما تور زنجان تخت سلیمان سلطانیه است.