«هفت هزار تُن خرما» یعنی کوهی عظیم از خرما؛ این محصول قوتبخش و مقاومِ بیابان. یعنی آنقدر که بتواند روزیِ یک سالِ شاید چند صد خانواده را تأمین کند. این، نمودی کوچک از پهنهی دستودلباز کویر وسیع بافق است. نخلستانهای بافق و آبهای کنارهی آن، برای علاقمندان به مناطق گرم و کویری، از زیباترین جاذبههای طبیعی کشورماناند. نخلستانهایی از گونههای کبکاب (خرمای درشت و نسبتاً روشن و بسیار شیرین) و پیارم (خرمای خشک و قهوهایِ تیره) و زاهدی (یا «قَصْب»؛ خرمای خشکِ خاکیرنگ و بسیار خوشمزه.) بیش از ۲۲۰۰ نفر از نخلستانهای بافق کسب روزی میکنند و زندگی را با شیرینیِ این محصول کویر، به شیرینی میگذرانند. واحد شمارش نخل نیز به دلیل اهمیتش (مانند اهمیت بیمانندِ «شتر» در زندگیِ بیابانی)، «نفر» است و با آن مثل انسان برخورد میشود. همین امروزه هم در بسیاری از شهرها، به عملِ قطع کردنِ نخل، «کشتنِ» آن میگویند و این نشان میدهد که نخل در نظرِ بیاباننشینان نه تنها یک درخت، بلکه یک موجودِ جاندار و حتی تا حدی صاحب شعور است. با این حال، «خرما» تنها محصولی نیست که از نخلستانهای بافق (و سایر نخلستانها) برداشت میشود. نخلها نیز مانند خودِ بیاباننشیناناند و در دستودلبازی و بخشندگی همانند ندارند. از دلِ نخلهای قطع شده (یا «کشته شده») مادهای ترد و سفیدرنگ و بسیار بسیار خوشمزه بهدست میآید که در بعضی شهرها به آن «غاپ» و در شهرهای دیگری به آن «پنیر نخل» میگویند. البته ابداً انتظارِ شوری/ترشی و نرمیِ پنیر را نداشته باشید. طعمِ این پنیر نخل، خوشمزهتر از این حرفهاست. در نخلستانهای بافق اگر خوشاقبال باشید میتوانید اندکی از این محصول را به دست آورید و بچشید؛ و در آن صورت خواهید دانست که چشیدنِ همین یک محصول هم ارزشِ چنین سفری را داشت (تردید نکنید.) دستودلبازی از این بیشتر که موجودی «جاندار» به قربانیکنندهی خود، خوشمزهترین محصولش را ببخشد؟ و تازه باز هم مانده. از برگها، یا بهقول عدهای «پیش»های نخل، صنایع دستیِ بیشمار بهدست میآید و از آن جمله، بادبزنِ خاصِ بافق است که در هنگام نگارش این بخش، در آستانهی ثبت ملی است. علاءالدین تراول، بازدید از این نخلستانهای باشکوه را، به خصوص در تابستان (هنگام برداشت محصولات سهگانهی نخل: خارک، رطب، خرما) به همهی هممیهنان خوشذائقه توصیه میکند.