پاییز سال 96 با خودم یک قراری گذاشتم که هر سال پاییز یا زمستون یکی از استانهای جنوب کشور رو بگردم، سال پیش یزد رو دیدم و امسال برای دیدن کرمان برنامهریزی کردم.
با توجه به جاهایی که برای دیدن مدنظرم بود برنامه سفرم رو 4 روزه چیدم و چون سفر با قطار رو خیلی دوست دارم همسفرم رو راضی کردم که رفت و برگشت با قطار بریم. برای سفر به این شهر هم قطارهای 4 تخته هست، هم 6 تخته. ما باتوجه به ساعتی که میخواستیم حرکت کنیم قطار 6 تخته رو انتخاب کردیم. قطارهای 6 تخته یه مقدار قدیمی هستد و برای شب که میخواید بخوابید ممکنه راحت نباشد. علاوه بر قطار با هواپیما و اتوبوس هم میتونید به این شهر سفر کنید. هر کدوم برای خودتون راحتتره رو انتخاب کنید.
سفر ما 4 شنبه 18 مهر ساعت 18:20 دقیقه شروع شد. توی کوپه ما به غیر از منو همسفرم 4 مرد دیگه بودند. 2 تا هیچهایکر، یک نفر که اهل رفسنجان بود و یک نفر دیگه که اهل یزد بود و وسط راه پیاده میشد.
توی همون چند ساعت کلی با اون دوتا هیچهایکر حرف زدیم که سفرهاشون چطوره، کجاهارو دیدند و برنامشون برای کرمان چیه، قصد اونها این بود کرمان رو ببینید و از بعد از دیدن یزد به تهران برگردند تا الان هم شهرهای شمالی و قزوین رو گشته بودند. از نظر من که "مرام سواری یا رایگان سواری"- فکر کنم به فارسی اینطور ترجمش کردند، کار جالبیه. هیجان انگیزه و کلی دوست و آشنای جدید پیدا میکنی، خودم که تا حالا تجربش نکردم اما اینجا میتونید سفر دوتا از دوستام رو بخونید که هیچهایک کردند، خب خدا رو چه دیدی شاید منم یک روز این کارو کردم...
خلاصه شب شد خوابیدیم تا ساعت 7 که رسیدیم کرمان. اونجا هم با یکی ازکرمانی ها هم مسیر بودیم و یک تاکسی گرفتیم تا محل اقامتمون.
برای محل استراحتمون خیلی دنبال اقامتگاههای بومگردی بودم که با پرس و جو تونستم یکی پیدا کنم، اقامتگاه کیخسرو. این اقامتگاه نزدیک میدون مشتاق، مشتاقیه و بازار کرمانه. درنتیجه خیلی راحت میتونید خیلی جاهارو بگردید. علاوه بر این اقامتگاه بومگردی هتل جهانگردی و هتل پارس کرمان هم هتلهای خوب کرمانند که میتونید اونجا بمونید.
برنامه روز اول ما گشتن کرمان بود، بعد از اینکه صبحانه خوردیم و کمی استراحت کردیم شروع کردیم به گشتن شهر.
اول مشتاقیه رو دیدیم که نزدیکترین جا بهمون بود. اینجا آرامگاه مشتاق علیشاهه. مشتاق علیشاه از صوفیان قرن 13 هجریه و اینجا جاییه که مشتاق دفن شده. علاوه بر مشتاق، کوثر علیشاه و شیخ اسماعیل هراتی هم اونجا دفن شدند و "سه گنبدان" نامیدن این محل هم به این دلیله.
در مورد زندگی و مرگ مشتاق حرفهای زیادی هست که منبعی برای تاییدشون وجود نداره اما شنیدن و دونستنشون بد نیست. روایتی که شنیدنیه روایت مرگ مشتاقه. طبق روایتهای مختلف، مشتاق در مدت حضورش در کرمان طرفدارن زیادی پیدا میکنه و روحانیون مخالف تصوف شنیده بودند که مشتاق قرآن رو با سهتار میخونده و به همین دلیل هم حکم ارتدادش رو صادر میکنند و اون رو در تل خرفروشان در مسجد جامع سنگسار میکنند. مردم از مرگ مشتاق افسانههای زیادی میسازند یکیشون اینه که موقع سنگسار به مردم میگه اگر به من رحم نمیکنید به خودتون رحم کنید، به بچه ها رحم کنید، بعد از مرگش هم گویا مظفر علیشاه – میرزا محمد تقی کرمانی از مریدان مشتاق- میگه " شهری خونبهای مشتاق است." این یعنی یه شهر میمیرن برای مرگ مشتاق.
یکی دیگه از چیزهایی که به مشتاق نسبت میدن سیم چهارم سهتاره، روایته که این سیم رو مشتاق به سهتار اضافه کرده بهمین دلیل بهش"سیم مشتاق" میگند. اینکه این نامیدن درسته یا نه رو نمیدونیم، اینکه در منبع مکتوبی هم آورده شده باشه نداریم روایتیه که از ابوالحسن صبا – نوازنده برجسته سهتار- شنیده شده و بعد از اون هم این روایت خیلی مشهور شد.
یکی دو سال بعد از مرگ مشتاق واقعهای رخ میده که شاید بشه گفت باعث قوت گرفتن این افسانهها شده، نبرد کرمان. آغا محمدخان قاجار بعد از مدتها جنگ با لطفعلی خان زند، اون رو در کرمان محاصره میکنه. این حصر و قحطی و بعد از اون هم حمله به شهر باعث کشته شدن تعداد قابل توجهی از کرمانیها میشه و لطفعلی خان زند هم کشته میشه. این فاصله کم بین مرگ مشتاق و حمله آغا محمدخان قاجار باعث اون شده در مورد مشتاق و مرگش روایتسازیهای زیادی بشه، مثل همونی که بالاتر براتون نوشتیم.
پنجاه سال بعد از این اتفاقات در زمان قاجار گنبد مشتاقیه ساخته میشه. امروزه این مکان در وضعیت خیلی خوبی قرار نداره و رسیدگی لازم بهش نمیشه اما دیدنش خالی از لطف نیست.
ما بعد از دیدن این آرامگاه 15 دقیقه پیادهروی کردیم و رسیدیم به مسجد جامع کرمان. این مسجد حدود 700 سال قدمت داره. این مسجد در زمان آل مظفر ساخته شده و به مسجد جامع مظفری هم معروفه. این مسجد در کنار بازار گنجعلی خان قرار داره و خیلی راحت میتونید بعد از دیدن این مسجد به سمت بازار حرکت کنید. از سر در مسجد که وارد صحن شدید از گوشه روبروتون سمت راست میتونید برید بازار و مجموعه گنجعلیخان.
این بازار از آثار ثبت شده ملیمونه. من با دیدن این بازار یاد کارونسرای سعدالسلطنه قزوین افتادم با اینکه بازار قزوین رو بیشتر دوست داشتم اما اینجا هم زیباییهای خاص خودشو داره. هر دوی این بازارها متعلق به دوره صفوی هستند. داخل بازار که برید میتونید مجموعه گنجعلیخان رو ببینید که شامل حمام و مسجد و کاروانسراست.گنجعلیخان از حاکمان کرمان در زمان شاه عباس صفویه که به آبادی این شهر خیلی کمک کرد و بناهای مختلفی ساخت. توی بازار علائم راهنمایی برای رسیدن به جاهای مختلف بازار هست و اگر هم گم شدید از مغازه دارها کمک بگیرید. ما چون وقت زیاد داشتیم شروع کردیم گشتن و سرک کشیدن به جاهایی مختلف.از راستههای مختلف میگذشتیم تا اینکه حمام گنجعلیخان رو دیدیم. نمیدونم تا حالا حمامهای قدیمی رو دیدین یا نه، این چندمین حمام قدیمیای بود که من میدیدم همشون یک رویه مشخص دارند و تقریبا از بخشهایی شبیه هم درست شدند: گرمخانه، نظافت خانه، شاه نشین و رختکن. برای من جالبه که اون زمان چطور با معماری و ساختن دالانهای مختلف سعی میکردند گرمای هوا رو حفظ کنند، نور حمام رو تامین کنند. توی گرمخانه این حمام یک سنگ قرمز میبینید که مثل ساعت بوده و قدیم برای دونستن زمان طلوع و غروب خورشید ازش استفاده میکردند.
این حمام برای مردها بوده و یک حمام زنانه هم پشت این حمام هست که میتونید اون رو هم برید ببینید ولی تفاوت خاصی با این حمام نداره.
حین گشتن بازار، یک سری کاروانسرا هم ممکنه ببینید که درحال حاضر خالیند، در قدیم هر تاجری یکی از این حجره هارو میگرفت و وسایلش رو میفروخته. کاروانسرای گنجعلیخان هم در ادامه مسیرتون میتونید ببینید. راسته طلافروشها هم راستهایه که دیدنش خالی از لطف نیست.
بعد از دیدن این حمام و گشتن بازار قطعا گرسنه شدید، پس بهتون پیشنهاد میدم برید رستوران وکیل. این رستوران داخل یک حمام قدیمی در بازار قرار گرفته. غذاهای سنتی ایرانی و کرمانی رو میتونید اینجا بخورید و خستگیتون رو در کنید.
بعد از دیدن بازار ما پیاده سمت اقامتگاهمون برگشتیم. بازارها در شهرهای جنوبی از حدود ساعت یک بسته اند تا عصر. پس ما هم تصمیم گرفتیم تو این زمان برگردیم اقامتگاهمون استراحت کنیم.
برنامه شب و عصر ما دیدن باغ فتحآباد بود. تاکسی گرفتیم و رفتیم دیدن این باغ زیبا. پیشنهاد خود کرمانیها به ما این بود که این باغ رو شب ببینیم ما هم گوش دادیم. این باغ داخل کرمان نیست، حدودا 35 کیلومتری شهره ، این باغ در زمان قاجار ساخته شده و محل استراحت حاکم وقت کرمان بوده، بعد از اون تا سال 1393 به این باغ توجهی نمیشه، تا اینکه در این سال به سرعت بازسازی و مرمتش رو شروع میکنند و تبدیل میشه به عمارت زیبایی که امروز ما میبینیم. یکی از دلایل معروفیت این باغ نورپردازی زیبای اون در شبه.
ما توی باغ گشت زدیم و جاهای مختلفش رو دیدیم چایی آلاله- از چایی های مخصوص کرمانه حتما امتحان کنید ما که خیلی خوشمون اومد و هرجا میرفتیم چای آلاله سفارش میدادیم و آش خوردیم و برگشتیم سمت شهر.
بعد از برگشتن به کرمان با یکی از دوستان کرمانیمون رفتیم شهر رو گشتیم. از وسعت امروزی شهر میگفت برامون که به حدی وسیع شده که دکل برق فشار قوی الان جزئی از شهر شده و اون اطراف کامل خونهسازی شده.
این بود برنامه روز اول ما، روزهای بعدی ما برنامه این بود که یک روز بریم ماهان و شهداد، یک روز هم بم و راین و روز آخر هم چون ساعت 16 بلیط برگشت داشتیم گذاشتیم برای خرید سوغاتی. منتظر باشید روزهای بعدی این سفر رو هم براتون مینویسیم. شما کرمان رو میتونید همراه با تورهای ما و لیدرهامون بگردید و از دیدن همه این مکانها لذت ببرید. برنامه سفر تور کرمان همراه با تاریخهای برگزاریش و هتلهای محل اقامتتون در صفحه رزرو آنلاین تور نوشته. هر سوالی هم داشته باشید میتونید با شماره 02174495 تماس بگیرید تا به صورت دقیق براتون توضیح بدیم.